چکیده:
درمان فراشناختی رویکرد نو ظهوری است که به جای تمرکز بر محتوای تفکر بیمار بر کاهش فرآیندهای شناختی غیرمفید و تسهیل پردازش فراشناختی تاکید می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی برکاهش باورهای فراشناختی، نشخوار فکری و علایم افسردگی انجام شده است.
پژوهش حاضر از نوع طرح های تک آزمودنی چند خط پایه ی همراه با کنترل بود. دو مورد بیمار زن مبتلا به افسردگی اساسی براساس مصاحبه تشخیصی مبتنی بر DSM-IV انتخاب شدند. یکی از بیماران فقط درمان دارویی و بیمار دیگر علاوه بر درمان دارویی طی 8 جلسه 45 دقیقه ای برنامه ی درمانی فراشناختی را نیز دریافت کرد. هر دو آزمودنی در مرحله پیش از درمان (خط پایه) و بعد از پایان درمان (پس آزمون) مقیاس های اختلال افسردگی اساسی (MDD-S)، نسخه دوم افسردگی بک (BDI-II)، سبک پاسخ نشخوارینولن- هیکسما و مورو (RRS) و پرسشنامه فراشناختهای ولز و کاترایتهاتن (MCQ-30) را تکمیل نمودند. علاوه براین بیمار تحت درمان فراشناختی، مقیاس افسردگی MDD-S و مقیاس سندرم شناختی- توجهی را در طی جلسات درمانی تکمیل نمود.
نتایج نشان داد که نمره بیمار تحت درمان فراشناختی در مقیاس افسردگی بک، از 35 در مرحله ی پیش از مداخله به 6 در مرحله پس از مداخله و پیگیری کاهش یافت، در حالی که نمره بیمار کنترل از 23 به 5 در پس آزمون و32 در مرحله ی پیگیری تغییر یافت. هم چنین نمره بیمار تحت درمان فراشناختی در مقیاس تجدید نظر شده افسردگی اساسی (MDD-S)، سبک پاسخ نشخواری، توجه معطوف به خود و فراشناخت ها کاهش معناداری نشان داد. در حالی که نمرات این مقیاس ها در بیمار تحت درمان دارویی تغییرات معناداری مبنی بر بهبودی را نشان نداد.
درمان فراشناختی با کاهش میزان نشخوار فکری، توجه معطوف به خود، باورهای فراشناختی منفی و مثبت در کاهش علایم افسردگی اساسی موثر است و تغییرات درمانی ایجاد شده در پیگیری دوماهه پایدار باقی می ماند.
Metacognitive Therapy (MCT) is a new and emerging approach that focuses on reducing unhelpful cognitive processes and facilitating metacognitive styles of processing. The aim of this study was to investigate the efficacy of metacognitive therapy on improving of metacognitive beliefs، rumination، and depression symptoms of major depressive patient.
In a single case experiment with multiple baseline design a woman suffering from MDD were treated with eighth weekly sessions of MCT and antidepressant medications. Second woman with the same diagnostic a control case only received antidepressant medications. Instruments used in this research were included MDD-S، Metacognitive beliefs، (MCQ)، Ruminative style (RRS)، and Beck Depression Inventory (BDI-II).
Results indicated that metacognitive treatment result in improvement of subject''s scores in Beck depression scale that reduced from 35 to 6 in posttest and 2 months follow up. The scores of scales of CAS and MDD-S showed remarkable reduction. But the control case who recived only antidepressant medications didn''t show any significant changes in decrease of symptoms in follow up.
خلاصه ماشینی:
"با این حال،در زمینه اثربخشی مدل فراشناختی در مورد انواع اختلالهای هیجانی در شروع راه هستیم و بهجز چند مطالعه کنترل شده که مطالعات زیادی انجام نشده است و بیشتر این بررسی اثر تکنیکهای خاص درمان فراشناختی(مانند آموزش توجه،ذهن آگاهی گسلیده و به تعویق انداختن نشخوار فکری)را بهطور مجزا مورد ارزیابی قرار دادهاند(سیگل و جیناسیوتاس،2007؛پاپاجورجیو و ولز، 2000؛ولز،وایتوکارتر،1997).
روش پژوهش حاضر از نوع مطالعۀ تجربی با روش تک آزمودنی چند خط پایهای1است که به منظور بررسی اثربخشی درمان فراشناختی در کاهش باورهای فراشناختی،نشخوار فکری و علایم افسردگی انجام شده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که ملاحظه میشود نمره بیمار تحت درمان فراشناختی در هرسه مقیاس افسردگی بک،باورهای فراشناختی و سبک پاسخ نشخواری در طی جلسات کاهش نشان داد و این نتیجه در مرحلهی پیگیری نیز حفظ شده بوده است.
در حالی که مورد کنترل که فقط تحت درمان دارویی بود،به دلیل مصرف دارو در مرحلۀ پس آزمون کاهش موقتی در مقیاس افسردگی بک نشان داد ولی این کاهش نمرات افسردگی در مرحلهی پیگیری حفظ نشد و میزان نمره افسردگی بیمار افزایش نیز پیدا کرده بود.
با توجه به اینکه در این پژوهش باورهای فراشناختی در 4 جلسۀ آخر مورد چالش قرار گرفتند و طبق نمودار شماره 1 میزان آنها تا صفر کاهش یافت و در نتیجه نشخوار فکری و دیگر علائم افسردگی کاهش پیدا کرد و این نتیجه نیز با یافتههای مدل فراشناختی هماهنگ است."