چکیده:
فرایند یادگیری در کودکان کم توان ذهنی دارای اهمیت بسیاری است و باید همواره دارای انعطاف پذیری خاصی باشد.آموزش نقاشی از جمله فعالیتهایی است که میتواند قدرت درک، شناخت و یادگیری را در این گروه از کودکان افزایش دهد. در رابطه با نقاشی و آموزش آن به کودکان کم توان ذهنی، اهداف و راهبردهای آن باید به طور کامل مشخص باشد به گونهای که معلم ، روانشناس و یا کارشناس توانبخشی بتوانند به راحتی و به سهولت از آنها در امر یادگیری کودکان استفاده کنند.
خلاصه ماشینی:
"( دادستان ،1384) نقاشی در کودکان کم توان ذهنی همچون کودکان عادی بسیار مهم است و آموزش آن در قالبی چون هنردرمانی یا نقاشی درمانی میتواند موجب تسهیل یادگیری و آموزش مهارتهای اجتماعی ، مهارتهای ابراز وجود، اعتماد به نفس، کاهش استرس و اضطراب، ایفای نقش و نیز افزایش قدرت شناخت و ادراک در این دسته از کودکان شود.
بسیاری از این مطالعات و پژوهشها که توسط افرادی چون فروید2، گودیناف3، هریس4، ری5، بندر6 و کوپیتز7، در دهههای 1940 و 1930میلادی انجام شده نشان میدهد که نقاشی میتواند به عنوان ابزاری تشخیصی و درمانی در مورد همه کودکانی که به نوعی دچار مشکلات ذهنی، رفتاری، حرکتی و حتی آسیب مغزی هستند به کار برده شود.
(لاندگارتن8، 1996؛ هاشمیان و ابوحمزه،1386؛ کیس و دالی، 2008 ؛ مارنات ،2003 ؛ دادستان ،1384 ) برخی از پژوهشگران نیز از آموزش نقاشی در قالب هنردرمانی برای کاهش مشکلات شناختی و ادراکی کودکان کم توان ذهنی استفاده کردندکه اولین رویکرد تاریخی در زمینه هنردرمانی کودکان با کم توان ذهنی به پژوهشها و مطالعات لوون فلد9 در سال (1957) بر میگردد که وی سطوحی رابرای رشد مهارتهای ترسیمی درکودکان تهیه و تنظیم نمود و براساس آموزش نقاشی و ترسیم به تقویت هر کدام از این سطوح پرداخت و تلاش کرد تا کودکان را درهر سطح تقویت نموده و به سطح بالاتر برساند.
نکته بسیار اساسی در آموزش ، توجه به ابزار و لوازم نقاشی بر حسب علایق این کودکان ونیز روند آموزش آنهاست که بهتر است در مواردی به طور گروهی انجام گیرد و ترکیب چند راهبرد آموزشی نیز میتواند کمک موثری به این کودکان نموده و مشکلات آنها را در زمینه نقاشی کاهش دهد.
Neuropsychology of Art. USA:Psucology Press."