چکیده:
تبیین جدیدی برای تمرکز و عدم تمرکز در ایران( دکتر زهرا گویا، لیلا قدکساز خسروشاهی)
نتایج سومین مطالعه ی بین المللی ریاضیات و علوم نشان داد که در مجموع، عملکرد دانش آموزان کشورهایی با نظام آموزشی متمرکز، بهتر از عملکرد دانش آموزان کشورهایی است که نظام آموزشی غیر متمرکز دارند . این واقعیت، از جنبه های مختلف دارای اهمیت است. به خصوص این که در کشورهایی مانند ایران که دارای نظام متمرکز آموزشی و به تبع آن، نظام متمرکز برنامه ریزی درسی هستند، تمایل چشمگیری به سمت عدم تمرکز وجود دارد. این در حالی است که در ایران، یک تصور عمومی بوجود آمده است که سهم عمده ای از ناکارآمدی نظام آموزشی و عملکرد نامطلوب دانش آموزان را، ناشی از تمرکز نظام آموزشی می داند. به نظر می رسد که چنین تصوری، در کشورهای دیگر نیز وجود داشته باشد، زیرا به گفته ی تموکنگ (2004)، در حال حاضر، برای بسیاری از کشورها، رفتن به سمت عدم تمرکز یک مد است و آن کشورها، فکر می کنند که تمرکززدایی، کاری است مدرن که باید انجام شود. اما باید توجه کرد که عدم تمرکز، یک اکسیر جادویی نیست و مشکلات و مسائل خاص خود را به همراه خواهد داشت. در این مقاله، ابتدا به بحث راجع به اهداف تمرکززدایی و سطوح عدم تمرکز و انواع عدم تمرکز آموزشی می پردازد و سپس با بیان تجربه ی آموزشی اخیری که در ایالات متحده در رابطه با برنامه ی درسی ریاضی رخ داده است، زمینه های سیاسی وقوع عدم تمرکز را مرور نموده و در نهایت به یک جمع بندی می رسد.
Third International Math and Science Study (TIMSS) indicates that national education systems with centralized organizations outperform decentralized systems. This is an important finding especially for education systems like Iran with pronounced inclinations towards decentralization. The main reason for inadequate performance of students is prevalently thought to be attributable to the centralized character of the education system in Iran. It seems as if many countries share this perception and think of decentralization as a solution to all the ills of their education system. This is while looking upon such a policy as an all out solution or panacea is nothing more than an illusion.This article deals first with the objectives sought by decentralization and discusses its levels and kinds. Next, the authors attend to the analysis of a recent policy and the resulting outcomes of decentralization in the United States in the field of mathematics curriculum. The analysis takes into consideration the political climate surrounding this particular incident of decentralization and reaches the conclusion affirming the proposition stated above.
خلاصه ماشینی:
بهخصوص اینکه در کشورهایی مانند ایران،که دارای نظام متمرکز آموزشی و به تبع آن،نظام متمرکز برنامهریزی درسی هستند،تمایل چشمگیری به سمت عدم تمرکز وجود دارد.
به نظر میرسد که چنین تصوری،در کشورهای دیگر نیز وجود داشته باشد؛زیرا به گفتهی تموکنگ،در حال حاضر،برای بسیاری از کشورها،رفتن به سمت عدم تمرکز یک مد است و آن کشورها فکر میکنند که تمرکززدایی،کاری است مدرن که باید انجام شود.
برمن و همکاران ابراز میدارند که حد اقل دو سؤال اصلی دربارهی عدم تمرکز مدیریتی وجود دارد:اول اینکه آیا مدیران محلی،به خصوص در جوامعی که در حال گذار از نظامهای بسیار متمرکز به سمت نظامهای غیرمتمرکز هستند،مهارتهای کافی مدیریتی دارند؟برای مثال،در مدیریت مدرسه محور{P1P}( MBS )،آیا لازم است مدیران و معلمان،هم در مقام معلم و هم در نقش مدیران ماهر عمل کنند؟یعنی کاری که تا به حال جزو وظایفشان نبوده است و در صورت مثبت بودن پاسخ،باید در این مورد،آموزش کافی ببینند؟(2002.
گوناگونی روشهای تدریس و فعالیتهایی که در کلاسهای درس انجام میشود،حاکی از این مسئله است که در نظامهای آموزشی،که ظاهرا از لحاظ برنامهی کاملا متمرکز عمل میکنند،عدم تمرکز گستردهای وجود دارد که اجتناب ناپذیر و غیرقابل کنترل است و بیشتر به دست معلمان صورت میگیرد.
وقتی حکومت مرکزی به تنهایی تصمیم میگیرد،حکومت متمرکز است و اگر به ردههای پایینتر حق تصمیمگیریهای مهم داده شود،درجهای از عدم تمرکز وجود دارد.
به همین دلیل،برای ایران و هر کشوری که به حرکت به سمت تمرکززدایی نظام آموزشی خود تمایل دارد،بحث راجع به چرایی و چگونگی تمرکززدایی برای رسیدن به تبیین جدیدی برای تمرکز و عدم تمرکز،یک ضرورت است.