چکیده:
رسانههای جمعی از طریق تأکید کردن بر ترس و آینده نامشخص، تروریسم را ترویج میدهند. سازمانهای خبری برجسته امریکا تغییرات عمده در سیاستگذاری داخلی و خارجی این کشور را اصولا گزارش نکرده و آن را به چالش نکشیدهاند. با وجود این که روابط طولانی بین ترس و جرم در امریکا وجود داشته است، نقش رسانههای جمعی امریکا در ترویج ترس، از 11 سپتامبر سال 2001 که ایالات متحده توانست تروریسم بینالمللی را «کشف کند»! اهمیت بیشتری یافته است. تحلیل کیفی و عمیق رسانهها نشان میدهد تصمیمگیرندگان سیاسی، خیلی سریع راههای تبلیغاتی را در راستای تأکید بر حمایت داخلی از نقش جدید امریکا در رهبری جهان منطبق سازند. این راههای تبلیغاتی به عنوان بخشی از پروژه قرن جدید امریکایی1 تهیه شدهاند. همچنین این پیامها با گفتمان پیشین مربوط به جرم ترس مخلوط شدهاند که ممکن است آن را به عنوان ارتباط نافذ، آگاهی نمادین و انتظار خطر و خطرپذیری جزو ویژگی محوری زندگی روزمره قلمداد کنیم. سیاستمداران با هدایت نمادها و تصاویر انتقادی، تروریسم را به عراق، ایمان مسلمانان و تعداد بیشماری از ملتهای غیر غربی ربط میدهند تا بدین وسیله، از نظر استراتژیکی، ترس را ترویج دهند و با استفاده از اعتقادات و تصورات بینندگان درباره خطر، خطر کردن و ترس، به اهداف خاص خود از جمله گسترش کنترل اجتماعی دست یابند.
خلاصه ماشینی:
"«پروژه قرن جدید امریکایی» در تغییر سیاست خارجی امریکا و همچنین در ترویج متون خبری اصلی و پوششهای خبری مناسب درباره شروع جنگ با عراق بعد از حمله 11 سپتامبر15 بسیار مؤثر بود.
«پروژه قرن جدید امریکایی» بر تغییر سیاست خارجی امریکا در راستای تبدیل شدن به هژمون و محافظت از منافع بینالمللی خود به عنوان نوعی امپراتوری خیراندیش امریکایی تأکید دارد (Bacevich, 2002; Barber, 2003; Johnson, 2004; Kaplan, 2003; Mann, 2003).
تحلیل سازمان FAIR23 از مصاحبهشوندهها در شبکههای خبری، یک هفته قبل و یک هفته بعد از این که کالین پاول، وزیر امور خارجه امریکا، خطاب به سازمان ملل اظهار کرد عراق، سلاحهای کشتار جمعی در اختیار دارد، نشان داد دو سوم میهمانان، امریکایی بودند و 75 درصد آنان، مقامات حاضر و گذشته دولتی و نظامی بودهاند، در حالی که تنها یک نفر، سناتور کندی،24 تردید یا مخالفت خود را با وقوع جنگ علیه عراق اعلام کرد (FAIR, 2003).
تنها یازده مقاله یا برنامه خبری با صراحت به تغییر آشکار در سیاست خارجی امریکا از زمان شروع به کار دولت جورج بوش اشاره کردند؛ این تغییرات در راستای حرکت به سمت حمایت از پیشرفت امپراتوری جدید امریکایی برای تسلط جهانی است.
(Roy, 2003, emphasis added) یکی از انتقادهای اساسی کسانی که ایدئولوژی پروژه «قرن جدید امریکایی» را به چالش میکشند، این است که حامیان برنامه سیاست خارجی خصمانهتر از بلندپروازیهای خود درباره قلمروها دست نمیکشند.
(Baer and Chambliss, 1997; Bailey and Hale, 1998; Chermak, 1995; Epstein, 1973; Ericson et al."