Abstract:
بانو عالمتاج قائم مقامی، متخلّص به ژاله، از شاعران اواخر دوره قاجار و اوایل حکومت پهلوی است. او در جریان شرایط اجتماعی پس از مشروطه عقائد آزادی خواهانه خود را درباره آزادی زنان و حق و حقوق از دست رفته آنان در اجتماع بیان می کند. زندگی ژاله سراسر رنج و ملال بوده است و شعر او نیز روایت کننده زندگی شخصی و رابطه اش با همسر و رنجهایش در دوری از فرزند و احساسات او نسبت به پدر و مادر و . . . است. او به مسائل گوناگون، از قبیل برخورد مردان با زنان، موضوع حجاب، طلاق، چند همسری، شرایط زنان بیوه، ازدواج و به طور کلّی جایگاه زنان در اجتماع می پردازد. ژاله نخستین شاعری است که چنین اندیشه هایی را وارد حوزة شعری ادبیّات فارسی کرده است و با ورود این اندیشه ها گامی بلند در خدمت به ادبیّات زنانه برداشته است.
Machine summary:
ژاله ویژگیهای این مرد خوب و همسر شایسته و مناسب را آورده است ، این ویژگیها شامل خصوصیات روحی و ظاهری میشود: مــرد آن بــود کــه شــهم و دلیرســت و زن شــکن وانرا مخوان به مرد که شهم و دلیر نیسـت (دیـوان ص ٥٠: ٨) روح روشن خوی خوش دست قـوی طبـع کـریم هرکـه دارد گرچـه مملوکسـت بـر زن سرورســت پــر فتــوت بــا محبــت پاکــدامان پــاکدل خوش روش با دوستان صافی درون بـا همسرسـت (دیوان ص ٧١) دیــدار مــرد خوشــترم آیــد کــه شــوهری گلرنگ و زرد موی و تنک صوت و نرم پوست مــرد آن بــود کــه یکســره غمهــای روز را در کوچــه واگذاشــته ، در خانـه خنــده روســت (دیوان ص ٧٣) او به مقایسۀ زنان و مردان از دیدگاه اجتماع میپردازد و مردان را نکوهش میکند: گوینـــــد خـــــدای زنـــــان بـــــود مــردی کــه بــر او نــام شوهریســت زن چیســــت خضــــوع مجســــمی وان مـــــرد غـــــرور مصوریســـــت (دیوان ص ٢٠) کــار بــد بــد باشــد امــا بهــر زن کــز بهــر مــرد زشت ، زیبا، ناروا، جایز، خطاکاری سزاسـت (دیـوان ص ٢٤: ٦) او با تفاخری که در جای جای اشعارش دیده میشود شعر خود را برتر از مردان زمانـۀ خـود میداند: من نه مردم لیک چون مردان به بازار وجود های و هویی میکنـد افسـانۀ سـودای مـن ای برادر گر بصورت زن همال مـرد نیسـت نقش مردی را به معنی بنگر از سیمای مـن عرصۀ دید من از میـدان دیـد تسـت بـیش هم فزون ز ادراک تو احساس ناپیدای مـن (دیوان ص ٨٧) اوضاع اجتماعی: «به رغم واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی در این دورٔە متحول در آثار هنرمندان ، به سبب سـاختار خاص نظام اجتماعی جامعه ، ژاله در جریان دگرگونیهای سیاسی - اجتماعی- ادبی قرار نگرفـت .