Abstract:
تبیین رابطه عقل و ایمان یکی از مهم ترین دغدغه های کرکگور و ملاصدراست. مهم ترین ویژگی ایمان نزد کرکگور ماهیت ضد عقلی یا پارادوکسیکال بودن آن است. در این تفکر، فرد هرگز نمی تواند با تفکر عقلانی و توسل به شواهد تاریخی به ایمان دست یابد. حیات ایمانی نزد کرکگور، اساسا، همان حیات در درون مسیحیت است و همین ایمان مسیحی است که آن را در برابر تمام منازعات نظری حفظ می کند. از طرف دیگر ملاصدرا معتقد است که ایمان گرچه امری مربوط به قلب است، منحصر به معرفت کشفی نیست؛ بلکه معرفت خدا با دلیل و برهان، یعنی اعتقادی که از طریق عقل نظری حاصل شود، می تواند ایمان قلبی محسوب شود. به عبارت دیگر، تمامی کوشش وی بر این متمرکز است که میان عقل و ایمان یا عرفان و برهان آشتی برقرار کند.
Machine summary:
از طرف دیگر ملاصدرا معتقد است که ایمان گرچه امری مربوط به قلب است، منحصر به معرفت کشفی نیست؛ بلکه معرفت خدا با دلیل و برهان، یعنی اعتقادی که از طریق عقل نظری حاصل شود، میتواند ایمان قلبی محسوب شود.
اما اگرچه یک انسان میتواند به روشی کاملا غیرارادی، تحت تأثیر القائات خانواده و محیط، به چیزهایی اعتقاد داشته باشد، هنوز برای او این امکان وجود دارد که با خویشتننگری، شق دیگر اعتقاداتش تبدیل به انتخابهایی آگاهانه شوند و او، دقیقا، بفهمد که چه چیزی، واقعا، اعتقاد خود اوست و چه چیزی بهصورت اعتقادات ازپیش ساختهشده به او القا شده بودند، بهنحوی که شخص فکر میکرده اعتقادات خودش است (Kierkegaard, 1983: 261-265).
به این سبب، آگاهی از گناه باید، بهمثابة شرطی، فهمیده شود که ایمان را برای فرد میسر میکند و این دقیقا، همان چیزی است که کرکگور به آن معتقد است: گناه بیان قطعی وجود مذهبی است ...
همانگونه که کرکگور میگوید: «جهل سقراطی، که سقراط با شور کامل درونش متمسک میشود، تعبیری برای این اصل بود که حقیقت امر ازلی مرتبط با فرد موجود است و اینکه بنابراین، این حقیقت باید برای او مادامی که وجود دارد یک پارادوکس باشد».
اما میان ابراهیم و ایمان چه سنخیتی وجود دارد؟ پاسخ این است که وی معتقد بود که برای خداوند هر ناممکنی ممکن است.