Abstract:
«لذت» از اساسی ترین انگیزه های رفتار آدمی است که مورد توجه ویژه فیلسوفان قرار گرفته است. ابن سینا پاسخ به پرسش «چیستی لذت» را از طریق شناخت نفس و قوای ادراکی آن میسر می داند. از نظر او، لذت عبارت از ادراکی حضوری است که از دستیابی مدرک به آنچه در نظرش کمال و خیر به شمار می رود، حاصل می شود و به واسطه ادراک، کمال و خیر ذومراتب و تشکیکی است. فخر رازی نظریه متزلزلی دارد؛ گاه لذت را بی نیاز از تعریف می داند و گاه آن را به ادراک ملائم تعریف می کند. او مراتب چندگانه ای برای آن در نظر نمی گیرد و تنها معتقد به وجود لذت عقلی بوده، لذات حسی را رفع الم یا تغییر حالت می داند. در این مقاله به تحلیل و بررسی ماهیت لذت از دیدگاه این دو فیلسوف می پردازیم.
Machine summary:
ابنسینا در آثار مختلف خود لذت را به «ادراک امر ملائم ادراککننده» تعریف کرده (ابنسینا، 1980، ج3: 59؛ همو، 1363: 110؛ همو، 1376: 591؛ همو، 1404: 369) و در توضیح «ملائم» نیز آن را به حصول کمالی که نسبت به یک قوه کمال بالفعل به حساب میآید، تفسیر میکند و در نهایت، با تعریف جامعی که در کتاب الاشارات والتنبیهات ارائه میدهد، مقصود نهایی خود از حقیقت لذت را تحت عنوان «تنبیه» بیان میدارد: «لذت عبارت است از ادراک و نیل به آنچه نزد ادراککننده کمال و خیر است» (ابن سینا، 1383، ج3: 337).
تعریف جامعتر لذت آیا ادراک حضوری کمال و خیر در التذاذ کافی است؟ اگر چنین است، چرا گاهی قوۀ ذائقه کمال و خیر مطلوب خود مانند شیرینی را ادراک میکند و به آن واصل میشود، ولی لذتی نمیبرد؟ ابنسینا نه تنها از این نکته غافل نبوده، بلکه مؤلفههای مذکور را در التذاذ، کافی نمیداند.
تعریف جامع لذت: ابنسینا پس از پاسخگویی به پرسشهای پیشگفته ماهیت لذت را مقید به عدم وجود مانع برای قوه مدرکه، یعنی «واجد سلامت» و «عدم شاغل بودن» آن میکند و تعریف جامعتری به این شرح ارائه میدهد: «لذت، همان ادراک و نیل به کمال و خیر است از آن جهت که نسبت به مدرک کمال و خیر تلقی میشود، به شرطی که هیچگونه شاغل و یا مضادی [مانع] در برابر مدرک نباشد» (همان).
به عقیدۀ فخر رازی دربارۀ مفهوم خیر دو نظریه وجود دارد: الف) نظریۀ ابنسینا که خیر را از سنخ وجود میداند؛ یعنی خیر در نظر او امری وجودی است و از همینروی، هر کمال وجودی نزد وی خیر است؛ ب) دیدگاه عموم فیلسوفان است که خیر را لذت و یا چیزی که سبب لذت است، میدانند.