Abstract:
آیین زروانی از کهنترین آیینهای بشری است که با زنـدگی و اندیشـه هـای ابتـدایی انسـان درپیوند است . یکی از برجسته ترین آموزه های این آیین باور به سرنوشت و بخـت و تـاثیر سپهر و روزگار در زندگی انسان است . هرچند در متون اوستایی از ایـن آیـین چنـدان یـاد نشده است ، اما در متون پهلـوی جایگـاهی مهـم دارد کـه از ایـن طریـق بـه متـون فارسـی زردشتی، فارسی و عربی راه یافته اسـت . یکـی از مهمتـرین منـابع مطالعـاتی دربـاب آیـین زروانی زبان ، فرهنگ و ادبیات گورانی است . گذشته این زبان به روزگار هخامنشی برمـی - گردد و تا به امروز پایدار مانده و ادبیاتی غنی و پربار دارد. سرود «دینو» یکی از نمونه هـای زروانی در فرهنگ گورانی است . گفتگوی شاعر با روستای محل سکونت خود، روزگـار و فلک در این سرود سرشار از اندیشه های زروانی در شکایت از روزگار است . در این مقالـه به شیوه ای توصیفی به معرفی متن گورانی، آوانگاری، ترجمـه ، واژه شناسـی و تحلیـل ایـن سرود پرداخته شده است .
Zurvanism is one of the oldest sects related to primitive human life style and thoughts. One of the most outstanding doctrines of this sect is determinism and believing in the influence of fate on human destiny. Although there are few traces of Zurvanism in the Avestan texts، they assume a prominent position in Pahlavi texts through which they find their way into Arabian and Persian literature. One of the most important sources of investigation about this system of thought is the Gurani culture and literature. This language dates back to Achaemenid era. “Dinu” is an example of Zurvanist influence on the Gurani culture. In a dialogue between the poet and the village of his residence، he is complaining about his fate and fortune. This paper introduces، transcribes، translates and examines the lexis of this song using a descriptive method.
Machine summary:
"هرچند در متون اوستایی از ایـن آیـین چنـدان یـاد نشده است ، اما در متون پهلـوی جایگـاهی مهـم دارد کـه از ایـن طریـق بـه متـون فارسـی زردشتی، فارسی و عربی راه یافته اسـت .
این زبان از سده هـای نخسـتین هجـری تـا بـه امـروز ادبیاتی غنی و گسترده دارد (نک : ١٠٣-٨٩ :١٩٤٣ ,Minorsky ؛ صـفیزاده ، ١٣٧٥: ٢٠-٢٢) که میتوان به نمونه های زیر اشاره کرد: - سرود ورمزگان (منسوب به سده نخست هجری)(اکبریمفاخر، ١٣٨٦).
تکـرار واژه ، مصرع ، بیت و بند در این سرود که شکایت شاعر را از روزگار بسیار محسـوس کـرده ، از ویژگیهای سبکی شعر به شمار میرود که بازتابی از ساختار شعری ایران باستان است و نمونه - های آن در آبان یشت ، مهریشت و فروردین یشت دیده میشـود (پـورداود، ١٣٧٧: یشـت ٥، ١٠، ١٣؛ تفضلی، ١٣٧٧: ٣٥).
در ایـن زبـان صـورتهایی از «-̌vac* ایرانـی باسـتان (-vac اوستایی، پارتی مانوی -w’c /-̌zwa/ و غیره ) یا دیگر واژه های موروثی چون -̄mru اوستایی (= -̄bru ودایی) -gaub*(> فارسی میانۀ مانوی -gw /w-go/؛ و غیره »(نک : اشمیت ، ١٣٨٢: ١٥٠) احتمالا در ساختار مصدری wâču:nمادة مضـارع -wâč «گفـتن » ومصـدر ramu:n̊* «فرمودن »(١٢)؛ مادة مصارع : -:ramů برجای مانده باشد: ماچان بنیامین ، آمان دون و دون -mâ/ /nn wa dun dumami:n, an Bεnyaac میگویند بنیامین جامه به جامه آمده است (پنجاه و دو کـلام شـیخ امیـر: بنـد ٣٣← ٤١٨ :١٩٥٦ ,Mokri).
پـارتی: / az man، «ضمیر az با azəm اوستایی (adam فارسی باستان ) که ضـمیر اول شـخص مفـرد در حالت نهادی بوده ، همریشه است و تنها در نقش نهاد به کار برده میشود»(رضـایی، ١٣٨٥: ٦٢)."