Abstract:
موضوع امکان اعادة معدوم و هویت انسان در قیامت، یکی از مهمترین و در عین حال چالشبرانگیزترین مباحث فلسفی و کلامی در تفکر اسلامی است. این موضوع با همة انضمامها و بایستههای آن در تقریرات فلاسفة مسلمان به شکلها و صورتهای متنوعی آورده شده و مورد بحث قرار گرفته است. آرای علامه حلی به عنوان یکی از دانشمندان مسلمان به سبب غنای مطالب و شرح پیوستة آنها با سایر موضوعات، بسیار مورد توجه است. وی نوع دیدگاهی که یک متفکر دربارة ماهیت انسان دارد را در نگاه به هویت او در قیامت بسیار موثر دانسته است. علامه حلی درنهایت با انتخاب رویکردی جسمانیمحور به حقیقت انسان، بدن معادی وی را متشکل از اجزای اصلی غیر فانی محسوب و امکان اعادة معدوم را باطل میشمارد.
Machine summary:
اختلاف نظرهایی که نوع دیدگاه متکلمان یا فلاسفه دربارة ماهیت انسان و نحوة پاداش و کیفر اخروی وی به آن دامن زده و لذا در خصوص موضوع معاد میتوان با یک دستهبندی کلی به چند نظریة قابل استناد نظیر معاد جسمانی صرف؛ معاد روحانی صرف، و معاد جسمانی و روحانی دست یافت که نوع نگاه به ماهیت انسان در دنیا و قیامت در تبیین این دیدگاه ها بسیار مهم است.
اعتنا به نظریة اجزای اصلیه توسط علامه حلی و رأی بر معدومنشدن آنها نشان میدهد که در نظر وی هویت انسان مرادف با این اجزای اصلی است که فناپذیر نیستند و لذا تجمیع آنها در معاد قسمی از اعادة معدوم بهشمار نمیآید.
در شرح این دیدگاه توجه به چند نکته ضروری است: علامه حلی در کتاب اسرار الخفیه اشاره میکند که: لان النفس هی الاجزاء الاصلیه فی البدن و فی الحال موت تتفرق تلک الاجزاء و لا تفنی لاستحاله اعادة معدوم (حلی، 1379: 573)؛ زیرا روح همانا جزء اصلی بدن است و در وقت مرگ، اجزای بدن جدا و پاشیده میشوند ولی به خاطر غیر ممکن بودن بازگرداندن جزء نابود شده، روح فنا نمیشود.
اما مطالب بسیار زیاد و دقیق در کتبی مثل شرح تجرید نیز این مهم را اثبات میکنند که علامه در خصوص اعادة حیات به جدایی اجزای اصلی و به هم پیوستن آنها در قیامت برای حضور در عرصة حسابرسی معتقد است.