Abstract:
ابو منصور ثعالبی در کتاب یتیمه الدهر سه دربار را تا زمان خـود در اسـلام، مجمـع فاضـلان وادیبـان معرفی می کند: دربار هارون الرشید در بغداد، سیف الدوله حمدانی در حلب و صاحب بن عباد در ری . یکی خلیفه است ، دیگری امیر سومی وزیر. شخصیت یوژهی این سه تن یش ویش از هـر امـری سبب شده تا دربارهایشان به کانونهایی برای جذب بزرگترین هنرمنـدان ادیـب و دانـشمند روزگـار تبدیل شود و البته این هنرمندان از خوان بخشش آنها بهرهمند گردند. هر یک از این سه تـن بـه ویـژه هارون ویف از دو چهرهی واقعی و افسانه ای برخورداند؛ چهره ی واقعی این ها را بیش تر در نوشـته - های تاریخی و چهرهی افسانه ای و فراانسانی و قهرمانانه شان را در داستانهای فولکلور اسلامی - عربی می توان دید. آنچه منابع تاریخی ، داستانها و جنگ های ادبی از ویژگی ها و رفتارهای اخلاقی و سیاسی افراد یادشده آوردهاند، کمابیش همان مواردی است که در جامعه شناسی سیاسی مـدرن، بـرای رهبـران کاریزما یا فرهمند ذکر می شود. در جـستار پـیش رو پـس از آوردن گزیـدهای فـشرده از سرگذشـت تاریخی این سه چهره، به بیان مفهوم کاریزما و تبیین مشخصات سلطة کاریزماتیک در حوزة سیاسـت ، پرداخته و در پایان، مهم ترین ویژگی های شخصیتی افراد یادآمده را که به گمان مـا باعـث رشـد تـوان کاریزمایی آنها شده و ادیبان زیادی را به دربارهایشان کشانده است ، آوردهایم . توصیف ایـن افـراد بـه داشتن صفات خداگونه وما ورای انسانی از سوی شاعران، رعایت دیـن داری در کنـار سیاسـت دانـی ، بخشش بیش از اندازه، تسامح مذهبی و فکری ، دلاوری در میدانهای نبرد و داشتن ذوق ادبی و علمی ، مهم ترین یوژگی هایی ست که این هر سه به آن شناسان گشته اند و همین یوژگی ها سبب شده هنرمندان و دانشمندان روزگار، به دربارهایشان گرایش داشته باشند؛ وجود برخی ویژگی هـای منفـی رفتـاری و کرداری آنها زین سبب شده است شخصیت شان را دوگانه و متناقض بدانیم که البتـه همـین دوگـانگی شخصیت زین خود از عوامل ایجاد قدرت کاریزمایی آنها شده است .
Abu Mansoor Thaalabi refers to three royal courts of his era in his book “Yatimat Al-Dahr”: Harun-al-Rashid in Baghdad، Sayf-al-Dawla al-Hamadani in Aleppo، and Sahib-ibn Abbad in Rey. The first was a caliph، the second a king، and the third a vizier. The charisma and generosity of these three figures attracted a huge number of scholars، poets، writers and artists، which led to cultural and scientific developments. There are several Islamic–Arabic folklore stories referring to the heroic، superhuman and mythical characteristics of these figures. In this article، after providing a short biography، we would look at the sources of the charisma recorded in history. Among the sources، we can mention religiosity، knowledge، political skills، intellectual and religious tolerance، bravery in the battle fields، and having a good sense of literature. In spite of some negative characteristics attributed to them، they could benefit from the duality as another source of their charisma to influence the scholars. In fact، they could make best use of the power sources they enjoyed.
Machine summary:
"جذب بسیاری از بزرگان ادبی و علمی که به منزله رسانه های امروزی ، وسیله ای برای تبلیغ خوبی های حاکم به شمار می آمده، باعث محبوبیت بیش تر حاکم نزد همگان مـی شـده اسـت ؛ و کـدام رسـانه در آن روزگار می توانسته برای حاکم ، سودمندتر و کارآتر از شعر باشد، روزگاری که قطعه ای از شـعر تنهـا چنـد روز ای چند ماه پس از سرودنش ، در خاور و باختر جهان اسلام گسترش ی م یافت وطبیعتـا اگـر از گونـه ستایش بود، نام و آوازه ای نیکو برای ممدوح به جای می گذاشت ؟ به یوژه چون این سه نفر یش از دیگـر حاکمان به بخشندگی آوازه داشتند، هر صاحب هنری در هر جای سرزمین اسلامی عرب زبان، بـه قـصد بهره گیری از خوان بخشش آنها، رو سوی بغداد وی و حلب می کردند وطبیی ع بود که این دانـشمندان یا شاعران ستایش گوی، به سود حاکم ، تبلیغ انسانیت ویـن داری و دلاوری و خـوبی و...
در همین راستا یکی از انگیزههایی که سبب شده ـ دست کم سیف الدوله و صاحب بن عباد ـ توجـه ادیبان و دانشمندان را به دربار خود جلب کنند، رقابتی است که یمان دو امارت حمدانی در شام وآل بویـه در ایران وجود داشته است وهر یک تلاش می کردند دربـار خـود را بـه عنـوان مرکـز اصـلی سیاسـی و فرهنگی دولت های استقلالیافته در قرنهای چهار و پنج هجری معرفی کنند و هنرمندانی که بغـداد را بـه دلیل آشفتگی یساسی اش جای مناسبی نمی دیدند را به دربارهای خود در ری و حلب بکشانند؛ وبه همین دلیل است که متنبی ، شاعر بزرگ این دوره، زمانی را نزد یف الدوله می گذراند و مدتی به شیراز و ارجان نزد عضد الدوله بویه ای و ابن العمید می رود وین دو را ستایش می کند."