Abstract:
«کرامت نفس » ازجمله مهمترین مبانی انسان شناختی تربیت اسلامی اسـت . ایـن مفهـوم در اخلاق و تربیت اخلاقی اسلامی نقطه کانونی ایجاد تحول اخلاقـی اسـت . در ایـن پـژوهش بـا بررسی متون اسلامی ، مفاهیم مرتبط با کرامت نفـس شناسـایی، و روشـن شـد ایـن مفـاهیم در ارتباطی منطقی باهم است و میتوان الگویی از تربیت اخلاقـی را بـا محوریـت مفهـوم کرامـت نفس ارائه کرد. در آموزههای اسلامی ، کرامت از وجهی ذاتی وجود انسان تلقی شده اسـت کـه به این دلیل به عنوان مبنای تربیت اسلامی مورد توجه قرار میگیـرد. مایـه ایـن نـوع از کرامـت ، عقل و فطرت انسان یا به طورکلی روح الهی انسان است . از وجهی دیگر کرامت ، اکتسابی نامیده شده است که به این دلیل هدف تربیت اسلامی تلقی می شود. عـلاوه بـر ایـن ، مفـاهیم دیگـری چون «خودشناسی »، «احساس کرامت نفس » و «تقوا» در قـرآن و روایـات در ارتبـاط بـا مفهـوم کرامت مورد توجه قرار گرفته است . این پژوهش با بررسی آیات و روایات مشـتمل بـر مفهـوم کرامت انسان ، به روش فقه الحدیث ، تحلیل و استنتاج در پی شناسـایی کـارکرد ایـن مفهـوم در تربیت اخلاقی برآمده و بر این اساس الگویی از تربیت اخلاقی را بـا محوریـت کرامـت آدمـی شامل پنج مبنا، یک هدف نهایی (کرامت اکتسابی )، سه هـدف واسـطی (خودشناسـی ، احسـاس کرامت نفس و تقوا) پنج اصل و پنج روش کلی ارائه کرده است .
Machine summary:
"در واقع ، احساس کرامت و شرافت (کرامت ذاتی ) (که نتیجه توجه و معرفت به کرامت ذاتی انسان است ) در متربی به عنوان عاملی انگیزشی برای دوری از رذایل و پستی ها و دوری از هـر آن چیزی است که با گوهر نفیس نفس تناسب ندارد و حرکت به سوی قلـه هـای کمـال و تحصـیل فضایل و اهداف عالی عمل میکند؛ به عنوان نمونـه «مـن کرمـت علیـه نفسـه هانـت علیـه شـهواته » (نهج البلاغه ، حکمت ٤٤٩): آنکه در خود احساس کرامت و بزرگواری بکند، مخالفت با شـهوات حیوانی برای او آسان است و هوا و هوس را خوار شـمارد و یـا «مـن کرمـت علیـه نفسـه لـم یهنهـا بالمعصیۀ: هر که گرامی باشد بر او نفس او، خوار نگرداند آن را به نافرمانی حق تعالی ؛ یعنی کسـی که در نظر خود کرامت و شرافت دارد (احساس کرامت نفس میکند)، نمـی گـذارد کـه بـه سـبب نافرمانی ، خوار گردد (شرح خوانساری ، ج٥: ٣٥٧)» و یا « من کرمت نفسه صغرت الـدنیا فـی عینـه : هر که گرامی باشد برای او نفسش ، دنیا در چشم او کوچک است (غررالحکم و درر الکلم : ٦٦٣)» و یا «ألا إنه لیس لأنفسکم ثمن إلا الجنۀ فلا تبیعوها إلا بها: همانا بهـایی بـرای جـان شـما جـز بهشـت نیست ؛ پس به کمتر از آن نفروشیدش (تصنیف غررالحکم :٢٣٢)»."