Abstract:
اندیشۀ سیاسی تجدد آمرانه پس از سقوط محمدعلی شاه تا روی کار آمدن رضاشاه به گفتار سیاسی غالب در ایران تبدیل شد. مقالههای سیاسی و اجتماعی نامۀ فرنگستان مهمترین نقش را در ترویج این اندیشۀ سیاسی بر عهده داشته است. در این پژوهش با در نظر گرفتن مقالههای سیاسی و اجتماعی نامۀ فرنگستان بهعنوان یک کنش گفتاری در مورد زمینۀ فکری و سیاسی دورۀ انتشار آن، نشان داده شده اندیشۀ سیاسی تجدد آمرانه پاسخی به بحران ناامنی و بینظمی، و همچنین شکست آرمانهای ترقیخواهانۀ انقلاب مشروطه در ایران بوده است. پس از آن با بررسی فرایندی که نویسندگان مقالههای سیاسی و اجتماعی این مجله از مشاهدۀ مشکل سیاسی تا ارائۀ راهحل طی کردهاند، سعی شده فراتر از مواجهههای ایدئولوژیک، تبیینی نظری از پیدایش اندیشۀ سیاسی تجدد آمرانه و روی کار آمدن رضاشاه در تاریخ معاصر ایران ارائه شود.
After deposing Mohammad Ali Shah Qajar until Reza Shah's reign, tajadod-e āmerāneh (Modernization) as a Political Discourse turned to the main political paradigm in Iran. The political and social articles of "Nāme farangestān" journal had the main role in propagating this political thought. Considering "Nāme farangestān" articles as a speech act in relation to the intellectual and political contexts of its time, shows that political thought of tajadode āmerāneh (Modernization) is a response to insecurity and disorder crisis and also the failure of the progressive ideals of the constitutional revolution in Iran. Investigation of the process that the authors of this Journal left behind from facing the political crisis to providing a political order, beyond the ideological perspective, could suggest a theoretical explanation of the rise of Reza Shah as a reformer-dictator and therefore tajadod-e āmerāneh (Modernization) political thought in modern Iran.
Machine summary:
در این پژوهش با در نظر گرفتن مقاله های سیاسی و اجتماعی نامة فرنگستان به عنوان یک کنش گفتاری در مورد زمینة فکری و سیاسی دورة انتـشار آن، نشان داده شده اندیشة سیاسی تجدد آمرانه پاسخی به بحران ناامنی و بی نظمی ، و همچنین شکـست آرمانهای ترقی خواهانة انقلاب مشروطه در ایران بوده است .
رجوع به مقاله های نامة فرنگستان نشان می دهد که نویسندگان این مجله ریشة اصلی بحران «بی نظمی و ناامنی » را ناقص بودن انقلاب مشروطه و عـدم بلـوغ فکری ایرانیان برای ایـن انقـلاب ، جهـل مـردم از خواسـته هـا و دستاوردهایـشان در انقـلاب مشروطه ، تقلید از مدهای فکری روز و آشفتگی نظری و فکری مطبوعات و تحـول خواهـان از اندیشه های جدید، عدم فهم پارلمان ، مشروطه و اندیشه های جدید در نـزد عمـوم و خـواص ، «حکمفرمایی اکثریت جاهل به تصدیق تاریخ هجده سالة مـشروطیت ایـران »، اسـتعمار، تـسلط داشتن تفکر سنتی و خرافی بر افکار عمومی ، عقب ماندگی روحی و اخلاقی ، نداشتن روحیه و اخلاق ملی و ترقی خواهانه می دانستند.