Abstract:
یکی از دغدغههای مدیران ارشد هر سازمان و نهاد، بهبود مداوم سیستم است. این دغدغه بهسبب تغییرات محیطی و نیازهای جدید مخاطبان است. در پاسخ به این دغدغه، دو پارادایم مکانیکی و ارگانیکی مطرح است. بسیاری از طراحان و مهندسان سیستمهای اداری، راه اصلاح تحول و نوسازی سازمانها را پارادایم ارگانیکی و در نقطة تعالی آن، نظریة «سازمان های یادگیرنده» دانستهاند. روش تحقیق مقالة حاضر «تحلیلی- منطقی» است که از طریق مطالعات کتابخانهای و مشاهدة عینی دو پارادایم را نقد و بررسی کرده است. یافتة این پژوهش نشان می دهد که اصرار برخی مدیران بر لزوم تحول سازمانها از طریق داشتن آرایش سازمان یادگیرنده، وجهی ندارد و اساسا لزوم انتخاب الگوی مدیریتی مکانیکی یا ارگانیکی بر مغالطة «ایهام منع جمع» استوار است.
Machine summary:
"الزامات ساختارهای ارگانیکی و نظریه سازمانهای یادگیرنده بیتردید، ساختارهای ارگانیکی و در نهایت، سازمانهای یادگیرنده دارای مزایایی هستند که ساختارهای مکانیکی از آن بیبهرهاند، ولی نقدی که نگارنده سعی بر تبیین آن دارد منوط به روشن شدن الزامات تحقق پارادایم و سیستم ارگانیکی در سازمانهاست که در بیشتر سازمانها و نهادها قابل اجرا نیست و مبتنی بر خوشبینی مفرط دست اندرکاران راهبری سازمان است، و در مقام عمل، نه تنها موجب اصلاح و تحول سازمانها نمیشود، بلکه با دادن نشانی غلط به مدیران ارشد سیستم، موجب اتلاف و هدر رفت منابع انسانی و مالی میگردد.
طبیعی است که وقتی گفته میشود «در رأس سازمانهای یادگیرنده، وجود رهبری دانشمند و مدیر راهبردی شرط لازمة تحول و تغییرات است»، چیزی جز معنای سوم از معانی سهگانه منظور نیست؛ یعنی مدیری که بتواند با اجرای برنامههای راهبردی، سازمان را در جهت اهداف و مأموریتهای سازمان هدایت، حمایت و نظارت کند.
4. اگرچه سازمانها و نهادهای کشور بر اساس فضایی که در گذشتة نه چندان دور به وجود آمده، به تدوین سند چشمانداز و مأموریتها پرداختهاند و در جای خود، یک گام به جلو رفتند، ولی هیچگاه این سندها نتوانسته است آرمان آن سازمان قرار گیرد، چه برسد به اینکه آرمان تکتک افراد آن سازمان باشد، و به تبع آن، نه تنها سازمان، محل تحقق آرمان و آرزوی افراد نبوده، بلکه صرفا محل کار و کسب افراد قرار گرفته است."