Abstract:
گویش کرمانجی که دربخش هایی از خراسان نیز به آن تکلم می شود در واقع یکی از گویش های ایرانی شمال غربی است که به رغم هم جواری بـا بسیاری از زبان ها مانند فارسی، ترکی، عربی، روسی، و ارمنـی و از دسـت دادن برخـی از ویژگـیهـای صـرفی و نحـوی خـود، یکـی از مهـم تـرین مشخصه های تمایزدهندة صرفی و نحوی به نام نظام حالـت دهـی ارگتیـو- مطلق را حفظ نموده است . این نوع نظام حالت دهی ازجمله ویژگـیهـایی است که هنوز در برخی از گویش های ایرانـی (ماننـد کرمـانجی، تالشـی، تاتی، بلوچی و غیره ) باقی مانده است در حالی که در برخی دیگـر (ماننـد
فارسی معاصر،کردی مرکزی و جنوبی، لری، مازندرانی، گیلکی و غیـره ) به کلی از بین رفته است و جای خود را به انواع نظام های حالت دهی دیگر از جمله فاعلی- مفعولی داده است . در این تحقیـق ، ضـمن بررسـی انـواع نظام هـای حالـت ، نخسـت نظـام حالـت ارگتیـو در گـویش کرمـانجی در خراسان بررسی و آن گاه با مراجعه به تعدادی از موارد فروپاشـی و تبـدیل آن به نظام های دیگر، خصوصا نظام حالت دهی افقـی، نشـان خـواهیم داد که این گویش از نظام حالت ارگتیو گسسته برخوردار است .
Machine summary:
1 Lyons 2 neutral 3 nominative-accusative 4 ergative-absulatlive 5 tripartite کورن ١ (٢٠٠٥) نیز اخیرا در مقاله ای با عنـوان «نشـان داری موضـوع هـا در سـاخت هـای آمیخته و ارگتیو بلوچی » به توصیف زبان شناختی گـویش بلـوچی پرداختـه اسـت و بـه ایـن نکتۀ مهم اشاره نموده است که گویش بلوچی نیز به مانند دیگر گـویش هـای ایرانـی جدیـد دارای ساخت مرکب ارگتیو- مطلق و فاعلی - مفعولی است .
او در این مقاله با اشـاره بـه رده شناسـی زبـانی 1 Korn 2 Göttingen 3 split ergative 4 Comrie مورد نظر کامری نشان می دهد کـه نظـام سـه گونـه (ردة d) کـه در تعریـف کـامری فاعـل ، کنشگر و کنش پذیر (که در برخی منابع به جای آن از مفعول اسـتفاده شـده اسـت )، بـه طـور متفاوتی نشان دار می شوند و ردة e که هیچ نامی را برای آن ذکر نکرده است و در آن فاعل و عامل شبیه به هم و کنش پذیر بـه طـور متفـاوتی نشـان دار مـی شـوند، در زبـان هـای ایرانـی ذکرشده نظام های پایدار و زایایی هستند.
٣. تحول تاریخی نظام حالت در زبان های ایرانی از نظر نحوة نشان داری موضوع های اصلی فعل و هم چنـین از نظـر رده شناسـی زبـان ، برخـی چون کورزوا١ (١٩٩٩: ٥٠٢) معتقدند کـه نظـام حالـت دهـی غالـب در زبـان فرضـی هنـد و 1 Kurzová اروپایی به عنوان نیای زبان های ایرانی باستان از نوع فاعلی - مفعولی بـوده اسـت و بـه اعتقـاد ویندفور (١٩٩٥) به احتمال قوی این زبان در مراحـل اولیـه اش ، نشـان داری حالـت ، جـنس و شمار نداشته و یا اگر داشته در حد بسیار کمی بوده است و پایانه هـای حالـت فقـط بـه طـور تدریجی و در طول زمان توسعه یافته اند.