Abstract:
قرآن کریم در ابعاد گوناگون، خدمات شایانی به فرهنگ و ادبیات عربی کرده است؛ خدماتی مانند حفظ زبان و ادبیات عرب و تدوین، شکوفایی و انتشار آن. این مقاله به نقشآفرینی قرآن در این زمینه میپردازد. و نتایج به دست آمده عبارتاند از:1. در علم لغت، قرآن قلمرو مفهومی واژگان محدود در امور مادی را به حوزة ارزشهای انسانی و معنوی ارتقا داده و دامنة واژگان عربی را وسعت بخشیده و با پیرایش زبان عربی از الفاظ مبتذل، مجموعهای از کلمات فاخر و ادبی را گرد آورده است. 2. در علم نحو به دلیل اهتمام مسلمانان به درستخوانی قرآن، زمینة تأسیس این دانش را پدید آورده و با ارائة ترکیبهای کلامی متنوع در حد اعجاز، موجب غنای زبان عربی شده و فهم، یادگیری و حفظ قواعد ادبی را آسان نموده است. 3. در علوم بلاغی با فراهمآوردن زمینة تدوین این علوم و با استفاده از تشبیهات و تمثیلات ابتکاری خود، بستر کاربردهای فصیحتر و بلیغتر در زبان عربی را فراهم ساخته است. با این همه، در منابع ادبی عربی به منزلت واقعی قرآن عنایت لازم نشده و ادیبان در مرحلة تدوین، تنظیم قواعد و بیان شواهد ادبی، بدان کمتوجهی کردهاند که این امر از مصادیق روشن مهجوریت قرآن در جوامع اسلامی است.چگونگی فهم مفردات قرآن در فرآیند تفسیر، تابع ضوابطی است و از مبانی خاصی ریشه میگیرد. این مقاله با واکاوی متن تفسیر المیزان درصدد به دست دادن مبانی فهم مفردات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و بیان تأثیر آن در تفسیر قرآن است. به باور علامه: 1. خصوصیات مصادیق مفردات الفاظ قرآن، خارج از موضوعله آنهاست. این امر امکان اطلاق حقیقی یک واژه بر مصادیق متعدد و به ظاهر متفاوت را فراهم میسازد. 2. مفردات قرآن در آیات مرتبط با صفات خدا و عالم آخرت غالبا در مصادیقی ماورایی و متعالی به کار رفتهاند؛ ازاینرو مصادیق رایج و عرفی این واژگان، نباید ذهن مفسر را از توجه به معانی متعالی آنها منصرف نماید.3. به علت تحول معنایی برخی واژگان در گذر زمان، معنای آنها در عرف قرآن متفاوت از معنایی رایج آنها در میان عرب زبانان است، معیار فهم درست این گونه مفردات، کاربرد رایج آنها در عصر نزول است. 4. برخی مفردات در عرف قرآن معنای ویژهای یافتهاند که باید در تفسیر مفردات قرآن مورد توجه قرار بگیرد.5. بسیاری از واژگان دخیل، در زبان عربی معنایی تازه یافتهاند، معنای این قبیل واژگان باید با توجه به کاربردهای آن در زبان و ادبیات عرب فهم شود.
Machine summary:
"43 اما بهرهگیری قرآن از لغات قبائل گوناگون نیز در توسعه و ترویج زبان عربی نقش داشته است؛ زیرا زبان عربی مانند هر زبان دیگر به رغم وحدت عنوان (عربی بودن)، از دیرباز دارای گویشها، لهجهها، و لغات متنوعی مخصوص به اقوام و ملیتهای گوناگون عربی بوده است؛ چنان که طبری در تفسیر خود به همین نکته، چنین اشاره کرده است: العرب و ان جمع جمیعها اسم أنهم عرب فهم مختلفوا الألسن بالبیان متباینوا المنطق و الکلام»؛ 44 هرچند همة عربها تحت نامی واحد گرد میآیند، با وجود این، در بیان، گفتار و سخن اختلاف دارند.
نحو در علم نحو نیز قرآن خدمات شایانی به ادب عربی نموده که برخی از آنها به این شرح است: زمینهسازی برای تدوین عرب اصیل و خو گرفته به زندگی بدوی در صحرا، تا حد زیادی از اختلاط زبانی و دگردیسی در ادبیات مصون بود، ولی ارتباط آنها با ملتهای دیگر از سویی و ورود افرادی از زبانهای دیگر به قلمرو اسلام و مسلمانان موجب اختلاط زبانی و گاه پیچیدگی در فهم زبان عربی گردید؛ به گونهای که با ظهور تغییراتی در اسلوب کلام عربی و عوض شدن شیوههای محاورة زبانی، فرهنگ و ادبیات عرب نزد تودة مردم و حتی برخی از خواص، غریب گشت و ضرورت تدوین و آموزش علوم ادبی آشکار گردید."