Abstract:
جنگهای ایران و روم در روزگار ساسانیان از حوادث مهم ایران باستان به شمار میرود که مورد توجه مورخان در آسیا و اروپا قرار داشته است. گزارش جنگها و درگیریها و توصیف شخصیتها و رخدادها در شرایط گوناگون مدنظر مورخان اروپایی (رومی) و ایرانی (اسلامی) بوده است زیرا فعالیت و خلاقیت ذهنی مورخان در رابطه با جنگها و اغتشاشات عمیق اجتماعی غالبا چشمگیرتر است. علاوه بر تحلیل رویدادها، آنها به چرائی، چگونگی، اظهار نظر و گاه نقد میپرداختند. مقاله حاضر، با نگاهی به برخی روایات عواملی را که در شکل گیری تفکر تاریخی و نوشته های مورخان تاثیرگذار بودند ارائه میکند.
Wars between Iran and Rome during Sassanian period was one of the most important events in Ancient Iran، which attracted many historians in Europe and Asia. Recounting wars and conflicts، describing personages and incidents in different circumstances was under consideration of European (Roman) and Iranian (Islamic) historians since intellectual activity and creativity of historians mostly became eminent in accordance with wars and social unrest. In addition to analysis of events، they paidattention to reason، ،manner، opinion and criticism. The present article deals with some accounts
with regard to effective factors forming historical thinking and writings of historians.
Machine summary:
»٥ پر واضح است که براي بيان پديده هاي تاريخي يک علت کافي نيست بلکه يک سلسله علل لازم است و سلسله مراتب علل يعني اهميت يک علت يا دسته اي از علل نسبت به علل ديگر جوهره ي تفسير مورخ است ٦ و مورخ دقيق و موشکاف رويدادهاي کلي و جزئي منجر به رويدادي را که ميخواهد تبيين کند وارسي ميکند تا بداند کداميک مرتبط هستند٧ زيرا تاريخ شرح ساده اي از رويدادهاي گذشته نيست بلکه عبارتست از شرحي که در آن رويدادها با يکديگر مرتبط هستند٨ با تجزيه و تحليل پيوستگي وقايع ذکر شده پي ميبريم چنانچه شاپور دوم در کودکي به شاهي نميرسيد و اعراب هم به واسطه تنگدستي در ورطه جنگ و تجاوز به حريم ايران نميافتادند او کينه شان را به دل نميگرفت و به قتل و غارت آنها دست نميزد و در نهايت تباني اعراب با روميان عليه شاپور رخ نميداد.
» پيرامون تخليه نصيبين به روايت طبري مردم پس از آگاهي از واگذاري شهر از تسلط شاهي که دين ديگر داشت بيمناک شدند و همگي به روم رفتند و به دنبال آن شاپور دوازده هزار خانواده از مردم خود به آنجا برد و اسکان داد٣٨ و دينوري بر اين باور است که مردم نصيبين به واسطه علاقه به آئين مسيحي و ناخوش داشتن حکومت ايرانيان برخودار آن شهر کوچ کردند٣٩ و حکيم توس : چوانــــدرنصيبين خبر يافتنــد همه جنــگ را تيز بشـتافتــــد که مارا نبـــايدکه شاپـورشـــاه نصيـبين بگيـرد بيـارد سپـــــاه که دين مسيــحا نـدارد درسـت همـش کيـش زنـد است واست ٤٠ در حقيقت آنچه استقلال و بيطرفي مورخ را تضمين ميکند پايبندي وي به عقلانيت در نوشته هاي تاريخي است که با جستجوي آگاهانه شواهد حاصل ميگردد٤١ چون تاريخ بر دو پايه پيش ميرود شواهد و تفسير که شواهد زيربناي تاريخ و سازنده تنها پل ميان گذشته وحال است .