Machine summary:
"میراث گذشتگان (به تصویر صفحه مراجعه شود) چون خدای عز و جل خواست که آدم را بیافریند جبریل را بفرستاد و گفت که:برو بدین جهان آنجا که امروز مکه است و از آنجا چهل گز گل از زمین بردار.
پس چون خدای عز و جل صورت آدم را بیافرید همچنان از گل افکنده میان مشرق و مغرب،و فریشتگان مر ابلیس را گفتند که: خدای عز و جل از گل خلقی بیافریدست و این جهان مرو را خواهد داد.
پس فریشتگان را گفت که:من نگاه کردم بدین خلق،اندرو هیچچیز نیست،از بهر آنکه میان او تهی است،و کسی که میان او تهی باشد او را نیرو نباشد،و اگر خدای عز و جل این جهان او را دهد من او را طاعت ندارم،و او را ازین جهان برانم همچنانکه مران جان را براندم.
/}یوم یبعثون آن روز باشد که خلق را برانگیزد و بهشتی و دوزخی پدیدار آید،و مرگ را بیارند بر مثال نرمیشی و بمیرانند،و چون بمرده باشد هرگز نیز هیچ خلق را نباید مردن و نمیرند پس ابلیس خواست که تا آن روز زنده باشد که مرگ را بمیرانند تا دوزخ واجب نشود برو،و خدای عز و جل اندیشۀ ابلیس دانست از بهر آنکه او عالم السر و الخفیات است.
و این رسم گشت در جهان که مردی چون زنی کند و عروس را به خانه برد مردمان او را تهنیت کنند،اصل آن از این جاست که چون خداوند عز و جل حوا را بیافرید و جفت آدم کرد، خلقان بهشت آدم را تهنیت کردند،و او را گفتند که این جفت تو را چه نام است؟گفت:این حوا نام است،از بهر آنکه خدای عز و جل این را از زنده آفریدست،از پهلوی چپ من و من حیام و نام او حوا باشد."
Automated keywords:
آدم
،
ابلیس
،
بهشت
،
حوا
،
زمین
،
فریشتگان
،
سوگند
،
خلق
،
فریشتگان مر آدم
،
مار