Abstract:
باور ظنّی و غیریقینی در فلسفه اسلامی در حکم جهل است و ادله اعتبار
در علم اصول نیز تنها ارزش عملی آن را اثبات میکند. پرسش این است که آیا
ادراکات غیریقینی ارزش معرفتی ندارند. در این مقاله با بازسازی نظریه اعتباریات و
نشان « وجود ذهنی اعتباری » و « وجود ذهنی حقیقی » به « وجودهای ذهنی » تقسیم
میتوانند از واقعیت حکایت کنند. درصورتی « معانی اعتباری » میدهیم که برخی از
ادراک اعتباری واقعیت را بازنمایی میکند که به ادراکی ذاتی تکیه داشته باشد و میان
وجود داشته باشد. در غیر این « علقهای نفسالامری » محکی واقعی و محکی ادعایی
صورت این اعتبار دلبخواهی خواهد بود. این علقه منشا واقعنمایی معانی اعتباری و
منشا صدق جزئی در شناخت ظنّی است. بر خلاف ادراکات حقیقی، نمیتوان این
ارزیابی « معیار » نمود و در شناخت های ظنّی « احراز » ملاک را به صورت مستقیم
واقعنمایی آن ها نیست. « ملاک » ادراکات غیرحقیقی مبتنی بر
In Islamic philosophy non-certain beliefs are not knowledge but Ignorance، and arguments for the validity of "confidence" in the Science of Usul al-Fiqh only prove its pragmatic value; The question is whether or not non-certain opinions have epistemic values? In this article، we reconstruct the theory of “conventional perceptions” and divide the "mental existence" to "inherent mental existence" and "conventional mental existence"، and then we explain some conventional ideas can represent the facts. Conventional perception represents reality، if it relies on the inherent perception; otherwise، this convention is arbitrary. This link is the source of representation in conventional perceptions and the source of partial truth in non-certain knowledge; but we cannot determine directly this source، and in non-certain knowledge the criterion of evaluation does not rely on the criterion of representation.
Machine summary:
"واقع نمایی و ارزش معرفتی شناخت های ظنی 1 بر مبنای نظریۀ اعتباریات علامه طباطبایی مهدی عاشوری ٢، عبدالحسین خسروپناه 3 (تاریخ دریافت مقاله : ١٣٩٤/٠٧/١٣- تاریخ پذیرش نهایی : ١٣٩٥/٠٣/١٢) چکیده باور ظنی و غیریقینی در فلسفۀ اسلامی در حکم جهل است و ادلۀ اعتبار «اطمینان » در علم اصول نیز تنها ارزش عملی آن را اثبات میکند.
برای تبیین این مسه له نشان خواهیم داد که ادراکاتی وجود دارد که بالفعل از واقعیتی که مورد سؤال قرار گرفته ، حکایت نمی کنند، ولی شرن و مداخلۀ امری مفارق سبب میشود که یا ادراک به صورت حکایت گری غیرذاتی از جنبه ای از واقعیت حکایت کندت اما چون واقع نمایی و مطابقت محکیخ حقیقی این ادراک با واقع تام نیست ، احراز صدق به صورت یقینی ممکن نیست و تنها میتوان به صورت ظنی و با وجود احتمال خلاف به واقع عاخ لم شد.
:. شناخت مفهومی و ارزیابی آن توایحات فوق درصدد اثبات این مدعا بود که میتوان ادراکاتی ذهنی داشت که دارای ویژگیهای زیر هستند: (١) این ادراکات از واقع حکایت میکنند، (٢) این حکایت گری ذاتی نیست و به معتبخ ر نیاز دارد، (٣) این حکایت گری تام نیست یعنی تنها جزئی از واقعیت ادعایی خود را بازنمایی میکند، (٤) بدون وجود ادراکات حقیقی چنین معانی ذهنی امکان ندارد وجود داشته باشد، (٥) نمیتوان این واقع نمایی را به صورت یقینی احراز نمود، (٦) واقعیت شناخته شده میتواند با استفاده از معانی دیگری نیز از جنبه های دیگری نیز شناخته شود و بدین جهت نحؤە اعتبار و عوامل روانی و اجتماعی میتواند در آن دخیل باشد و (٧) در این معانی وجوه دیگری نیز هست که میتواند باعث خطاهایی شود."