Abstract:
نزول دفعی قرآن جزء مباحثی است که قرآنپژوهان از دیرباز به آن توجه کردهاند و در هر دورهای، موافقان و مخالفانی داشته و دارد. علامهطباطبایی، یکی از طرفداران نزول دفعی قرآن، تلاش کرده است با تفسیر قرآنبهقرآن این نظریه را تبیین کند؛ اما آیتالله معرفت این دیدگاه را نقد کرده است؛ ازاینرو، تلاش کردهایم با تبیین آیتالله جوادی آملی از دیدگاه علامه، این نقدها را واکاوی کنیم.این نوشتار کوشیده است با شیوه اسنادی ـ تحلیلی، دیدگاه اینسه اندیشمند را بررسی کند. براساس اندیشه نزول تجلیگونه قرآن، میتوان بهگونهای از نزول دفعی قرآن برداشت کرد که به نقدها پاسخ داد.
TheImmediate Revelation of the Qurʾān is an age-old discussion among the Qurʾān scholars, and in different periods it has both proponents and opponents. AllamehTabatabaʾi, one of the proponents of the immediate revelation of the Qurʾān, attempted to explain this theory by his Qurʾān-by-Qurʾān interpretation. But, Ayatollah Maʿrefat has criticized this view. Here, we try to analyze these criticisms by Ayatollah JavadiAmoli’s explanation of AllamehTabatabaʾi’s view. In this essay, the views of these three thinkers will be investigated with an analytic-documentary method. According to the manifestation-like revelation of the Qurʾān, the immediate revelation of Qurʾān could be understood in a way that these criticisms be answered.
Machine summary:
"ممکن است چیزهای زیادی یکباره نازل شود و تعبیر انزال برای آنها بهکار رود؛ مانند نزول باران (همان: 365)؛ افزونبراین، از دیدگاه ایشان هریک از ایندو لغت با قرینه میتوانند بهمعنای دیگری بهکار روند (جوادی آملی، 1386: 75) از این سخن میتوان برای رد استدلال آقای معرفت براساس آیۀ هفت سورۀ آل عمران استفاده کرد؛ زیرا این آیه دلالت میکند بر اینکه مراد خداوند از انزال، نزول تدریجی است؛ افزونبراین، در آیۀ 114 سورۀ انعام نیز قرینۀ «مفصلا» این معنا را میرساند؛ ازسویدیگر، بهنظر میرسد آیاتی که از زبان کفار نقل شده است که از نزول یکباره قرآن تعبیر به تنزیل میکنند، در هیچیک نزول دفعی مراد نبوده است؛ زیرا معاندان وحی گرچه گاهی دربارۀ کیفیت آن ازحیث تدریج، نزول بر شخص غیرمعروف و غیرثروتمند و...
نکتۀ دیگر درباره این ادعاست که عبارتهایی مانند امالکتاب، لوح محفوظ و کتاب مکنون، بر علم ذاتی حضرت حق دلالت میکنند، این اشکال را دارد که بنابر آیۀ 79 سورۀ واقعه، پاکان عالم میتوانند به این مقام برسند؛ اما در جای خود ثابت شده است که صفات ذاتی حضرت حق عین ذات ویاند؛ پس همانطورکه ممکن نیست ممکنات به ذات خداوند متعال دست یابند، به صفات وی نیز راهی وجود ندارد (جوادی آملی، 1383: 32- 35)؛ درنتیجه باید آیات سورۀ واقعه را بر مرحلۀ اول یا دوم دیدگاه آیتالله جوادی حمل کنیم."