Abstract:
به دست آمده از بسامد پایه و شدت در واکه ها را به صورت مستقل از همخوان ها نیز تعیین کرده ایم . F٠ در واکه ها، با ارتفاع ، نسبت مستقیم دارد و انرژی با آن ، نسبت عکس دارد. در این بررسی، میانگین دیرش واکه ها را نیز محاسبه کرده ایم . نزدیک بودن مقدار میانگین برخی واکه ها به یکدیگر براساس دست کم یکی از متغیرهای F١ و F٢ میتواند دلیلی قانع کننده برای کاهش و نیز گرایش واکه هایی ناپایدار مانند /a/ به واکه های پایدار مانند [ɑ] باشد. در این پژوهش ، متغیرهای بسامد پایه و انرژی در واکه ها را در بافت همخوانی، شامل همخوان های گرفته واکدار و بیواک، و همخوان های گرفته واکدار و رسا نیز محاسبه کرده و دریافته ایم که بافت همخوانی مجاور پیشین ، در F٠ و انرژی واکه ها اثری ندارد.
Machine summary:
مقدمه هدف از نگارش این مقاله ، بررسی عناصر صوت شناختی، یعنی سازه های F١، F٢، بسامد پایه (F٠)، شدت (انرژی) و دیرش واکه های زبان فارسی در هجاهای CV است که به صورت مجزا و روی خط تلفن تولید شده اند.
در بررسی صوت شناختی واکه ها، از سازه های فرکانسی ١ اول و دوم (F١ و F٢) استفاده میشود و بر این اساس ، F١ با ارتفاع ، رابطۀ عکس و F٢ با محل تولید واکه (پسین یا پیشین )، رابطۀ مستقیم دارد (هیوارد٢، ٢٠٠٠: ١٤٧).
در بخش های پنجم و ششم نیز نتایج به دست آمده را براساس فرضیه ها تحلیل کرده و فرایند واجی کاهش و گرایش واکه ها به سوی واکه های دیگر و به ویژه واکه های پایدار را به نزدیکی مقادیر متغیرهای صوت شناختی یادشده در آنها نسبت داده ایم .
میانگین مقادیر به دست آمده از داده ها برحسب شدت ، رابطۀ زیر را نشان میدهد: Intensity: ɑ= o > a > e > u > i در واکه های افتاده و میانی، شدت بیشتر از واکه های افراشته است ؛ بنابراین ، هرچه از میزان ارتفاع زبان کاسته شود، از مقدار بسامد پایه نیز کم میشود و مقدار شدت افزایش مییابد.
با توجه به میانگین مقادیر به دست آمده در متغیرهای وابستۀ F١، F٢، F٠، و انرژی و دیرش واکه ها، مستقل از همخوان ها میتوان نتیجه گرفت که علت گرایش واکه های ناپایدار /e,o,a/ به 1.