Abstract:
در زبان فارسی میانه، مانند بسیاری از زبان های دیگر، یکی از وجوه فعل التزامی است که هم در زمان مضارع و هم در زمان ماضی کاربرد داشته، ولی در متون موجود فقط از بعضی صیغه های آن شواهدی در اختیار است. ماضی التزامی در فارسی میانه کم کاربردتر از مضارع التزامی است و ظاهرا محدود است به بعضی افعالی که از ماده یا بن ماضی فعل و فعل معین hād ساخته شده اند. با این حال، صورت دیگری از افعال التزامی هم در متون موجود به کار رفته که از ماده ماضی و صرف مضارع فعل būdan ساخته می شده و در کتاب های دستور ذکری از آن نشده است. این ساخت در فارسی جدید (یا فارسی دری) هم استمرار پیدا کرده و منشا آن را نیز می توان در ساخت های فعلی ترکیبی زبان های ایرانی باستان (یعنی اوستایی و فارسی باستان) نشان داد.
Machine summary:
"در زبان اوستایی، که شواهد آن طبعا بیش از فارسی باستان است ، وجه التزامی مخصوصا بر احتمال و امکان و شرط و قصد و خواست و امر و نهی (همراه با ادات نهی) و توصیه (معنای اصلی توصیه بوده و از آنجا معنای امر، اعم از حاضر و غایب ، منتزع شده ) و بیان زبان آینده دلالت دارد، ولی کاربرد آن تا حدی وابسته به این است که در جملۀ پیرو به کار رفته باشد یا در جملۀ پایه ، اعم از خبری و پرسشی (برای تفصیل مطلب ، رک.
گویا برای ساخت فعل التزامی در اصل شناسه های ثانویه را به کار میبرده اند و شناسه های اولیه کم کم تحت تأثیر وجه اخباری، مخصوصا در آن کاربردهای وجه التزامی که به وجه اخباری نزدیکند، برای خود جایی باز کرده اند (٢٥٨ :١٩٩٠ ,nyiSzemere ;١١١ :١٩٥٦ ,Gonda)، اما این خلاف کاربرد شناسه های وجه التزامی در بعضی دیگر از زبان های هندواروپایی است .
» (راستارگویوا، ١٣٤٧: ١٦٧؛ آموزگار-تفضلی، ١٣٧٥: ٧٩)(٢) این شاهد را هم بعضی محققان از همین ساخت در پهلوی اشکانی نقل کرده اند (چون جمله عامل ندارد، مجهول است ): (5) ke buxtaglft aZ andar kišt ahad ...
» آنچه دربارة ماضی التزامی در ایرانی میانۀ غربی در کتاب ها یا مقالات دستوری آمده – تا آنجا که نویسنده جستجو کرده – در اساس بیش از این نیست : زالمان (١٩٠١-١٨٩٥ ,Salemann)، هنینگ (١٩٣٣ ,Henning)، راستارگویوا (١٣٤٧)، برونر (١٩٧٧ ,Brunner)، آموزگار و تفضلی (١٣٧٥)، ابوالقاسمی (١٣٧٥)، زوندرمان (١٣٨٢: ٢٠٨-٢٠٩؛ ٢٤٠-٢٤٣)، شروو (b٢٠٠٩ ,a٢٠٠٩ ,Skjærvø) فقط همین ساخت را در مورد فعل 1."