Abstract:
فلسفه مجازات به بررسی چرایی علت مجازات گرایی می پردازد ولی تاکنون سعی خویش را بر پاسخ گویی به این سوال که فلسفه قواعد تشدید مجازات چه می تواند باشد معطوف ننموده ! دست یابی به این مفهوم برای پالایش قوانین ، امری ضروری به نظر می رسد که ارزیابی تحلیلی-توصیفی این حقیقت بما نشان داد که قواعد تشدیدمجازات در دستگاه فلسفی حقوق غرب مبتنی بر منطق هایی مانند منطق فایده اجتماعی، منطق اقتدارگرایی قانون ، منطق توازن اجتماعی است و در مقابل در دستگاه فلسفه حقوق اسلامی، قواعد تشدید بر منطق اصلاح گرایی و حفظ شخصیت بعد روحانی انسان بنا شده است ؛ از همین رو برخلاف جوامع غربی که در این زمینه به شدت شکست غیر قابل انکاری را در اعمال مقررات تشدید گرایانه می بینم در حقوق اسلامی از شکست در این زمینه نمیتوان یاد نمود؛ لذا شایسته است قوانین حاضر مطابق قواعد فلسفه حقوق اسلامی پالایش گشته و آن دسته از تشدیدگراییهایی که در قانون ذیل بخش تعدد و تکرار جرم مطابق با اندیشه های غربی نگاشته شده است مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.
Machine summary:
"٩- آثار اعمال تشدید مجازات تشدید مجازات به مثابه هر امر دیگری که به وقوع بپیوندد دارای آثاری است که ابعاد آن می تواند چالش های خاص خود را داشته باشد؛ از جمله مهم ترین تأثیراتی که اعمال تشدید مجازات بر اساس دیدگاه فلسفه حقوق کیفری غرب به وجود می آید، انتقال بار جزایی و مجرمینی که جرم آن ها برخواسته از شرایط فعلی اجتماع است ، به اشخاصی است که در برهه ای از زمانی زنگی می نمایند که هرگز هیچ وجه مشترکی با این فرد مجرم ندارند به عبارت بهتر بر اساس برخی از دیدگاه ها جرم فرایند پاسخ به مکانیزم های اجتماعی است که یک فرد نمی تواند آن را مورد پذیرش قرار بدهد؛ با این تفسیر وقتی مکانیزم اجتماعی که امروز یک جامعه بدان پایبند است امری را اقتضاء می نماید و در اثر مقابله با آن یک شخص مجرم شناخته می شود و به حبس محکوم می شود، در واقع وی به عنوان عنصر نامطلوبی در برابر این مکانیزم اجتماعی شناخته شده و لذا با وی چنین برخوردی صورت می پذیرد حال وقتی وی در زندان باشد و در همان دوران حبس ، مکانیزم های اجتماعی تغییر یابند و شرایطی فراهم شود که اگر این فرد آزاد می بود باز مرتکب جرمی نمی شد؛ در این صورت اعمال تشدید مجازات و در واقع استمرار تشدید مجازات هیچ مشروعیتی نخواهد داشت ؛ و این فرع بر آن است که حاصل تقابل جامعه امروز با یک فرد سبب شناسایی برچسب مجرمانه به وی شده است در حالی که این فرد بعد از گذر از یک دوره حبس طویل المدت بخواهد آزاد بشود وی در واقع مانند میوه فاسدی خواهد بود که در سبد میوه آیندگان قرار داده می شود، به عبارت بهتر ما یک مجرم را از جامعه خویش حذف می نماییم (چون حبسش کرده ایم ) و یک مجرم سابقه دار به جامعه بعدی خویش اضافه می نماییم (چون بالاخره روزی دوره حبسش پایان می پذیرد)، و در اینجا این سؤال مطرح می شود اساسا ما چه حقی داریم که دستاوردهای باطل خویش را برای آیندگان بار نماییم و آن ها را مکلف نماییم با کسی که دوره طولانی را در زندان سپری نموده است و بنیان های فکری و اخلاقی وی بیش از پیش زوال یافته است و از دید عرف جامعه جدید نیز فاقد هر نوع شأن و جایگاهی است (حسینی، متولی زاده نائینی, ١٣٩١, ص ."