Abstract:
سال 1384 اولین سال آغاز برنامه چهارم توسعه و نخستین سال اجرای سند چشمانداز 20
ساله نظام جمهوری اسلامی ایران است. تبیین نسبت اهداف نظام در این سند با تغییر و
تحولات فزاینده جهانی در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از مهمترین و
ضروریترین فعالیتهای نظری است که میتواند هزینههای کشور را در دستیابی به
اهداف این سند کاهش دهد. اگر توسعه ملی را یکی از راهبردهای توسعه از قبیل توسعه
صنعتی، توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی بدانیم در این پژوهش تلاش شده ضمن ترسیم وجود
تمایز توسعه ملی با دیگر پارادایمهای[1] توسعه، تأثیرات جهانیشدن به مثابه یک
پروسه، بر آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
Machine summary:
"از قبیل استراتژی توسعه با تکیه بر «بخش کشاورزی» مثل چین و تایلند که رشد کشاورزی برای فقر زدایی از تودهها را هدف قرار میدهد، استراتژی توسعه با تکیه بر «صفت» استراتژی توسعه صنعتی شدن از طریق «جایگزینی واردات»، استراتژیهای توسعه برای صنعتی شدن با جهتگیری «صادراتی» که جملگی این استراتژی توسعه بر محور دولت طراحی شدهاند[7] جالب اینجاست که صاحبنظرانی که مدعی راهگشا بودن توسعه چند بعدی و فراگیر بودند و هستند نیز از ابعاد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی توسعه بعنوان وجود مکمل آن سخن میگویند در حالی که آن چیزی که ما آن را توسعه ملی مینامیم مبنا و فلسفه متفاوتی از دیگر الگوها، پارادایمها و استراتژیهای توسعه دارد.
امروز چگونه کشوری مثل فرانسه میتواند از استانداردهای بینالمللی آزادی عقیده سخن بگوید در حالی که مانع از حجاب زنان مسلمان میشود؟ دولت امریکا چگونه میتواند از معیارهای جهانی محاکمه سخن بگوید در حالی که هنوز از زیر فشار افکار عمومی بخاطر فجایع زندانهای ابوغریب و گوانتانامو کمر راست نکرده است؟ ذکر این موارد به هیچ وجه به این دلیل نیست که جمهوری اسلامی میتواند با یافتن قرینههای خارجی، شانه از مسئولیتهای سنگین حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در قبال ملت ایران خالی کند، بلکه هدف از ذکر آنها توضیح نسبت جهانیشدن با فرایند جاری در جهان امروز است."