Abstract:
امکان یا امتناع نهادینه شدن حزب در ایران هدف پژوهش حاضر است. در این مقاله
تلاش شده است به امکانسنجی نهادینهشدن حزب در ایران پرداخته شود. در مقاله ی حاضر
ابتدا به ساختارها و کارکردهایی در تاریخ معاصر پرداخته می شود که تبادری نامناسب و
ناموفق از حزب در اذهان ایجاد کرده اند و در ثانی به مقدوریت ها و پتانسیل هایی پرداخته
می شوند که می توانند به شکل گیری پویشی حزبی در جامعه ایران ختم شوند. از این میان
اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
Machine summary:
کاربست تحزب در نظام سیاسی ایران اگرچه با مخاطرات و دلنگرانیهای مختلفی مواجهه است، ولی حزب برای نهادینهشدن مردمسالاری ضرورتی اجتنابناپذیر است.
این شرایط پیرامون سالهای مشروطه حاکی از آن است که اولاً تعصبی کور و مخرب نسبت به سوادآموزی به سبک جدید - که واجد دو ویژگی نوگرا و فراگیربودن است - وجود دارد، که بهتبع مبین مقاومت در مقابل الگوهای سیاسی جدید، اعم از حکومت قانون، دموکراسی و تحزب است؛ دوم اینکه بیسوادی چنان فراگیر است که بهقول روزنامهی ثریا از هر هزار نفر یکی باسواد است و بهقولی فقط 10 درصد مردم صاحب سواد هستند (سریعالقلم، 1389: 5).
اگرچه ذیل مصرحات قانون اساسی و پارهای دیدگاههای بنیانگذار انقلاب سازوکار حزبی بهرسمیت شناخته میشد، ولی تحولات میدانی نشان داد که حزب در چارچوب سیاستهای جمهوری اسلامی نمیتواند بهعنوان یک نهاد سیاسی مؤثر - چنانچه در کشورهای غربی شاهد آن هستیم - ظاهر شود.
این تعاملات و مباحث فکری که در فضای حوزه شکل گرفت، اگرچه لزوما جهتی دموکراتیک نداشت، ولی در باب تحزب چه در میان نوگرایان و چه در میان روشنفکران حوزوی، تصورات سابق نسبت به حزب که فاقد تبادری مثبت بود را تغییر داد که میتوان ریشهی این تغییرات را اولاً به الزامات اعصار و امصار ربط داد و دوم به شرایطی که ذیل آن خود علما عملاً متولی قدرت سیاسی شدند.
از نظر امام این شکل تحزب در عصر مشروطه بیشتر کارکردی تفرقهبرانگیز داشت تا سازوکاری برای حصول به اجماع نخبگان و اتفاق نظری در بین سیاسیون: «بهنظر من كه در صدر مشروطيت حزب را در ايران درست كردند، حزب بازى را براى همين درست كردند كه نگذارند اين ملت با هم آشتى كنند.