Abstract:
مفهوم زیبایی یکی از مناقشه برانگیزترین مفاهیم فلسفی در تاریخ اندیشه است. فیلسوفان بسیاری کوشیده اند این مفهوم را تعریف و صورت بندی کنند. در این پژوهش به دنبال مفهوم زیبایی و تجربه زیباشناختی بودیم اما نمی خواستیم صرفا آن را از لا به لای متون فیلسوفان استخراج کنیم بلکه کوشیدیم به مفهوم زیبایی از خلال تجربه زیسته انسان ها دست یابیم. برای چنین پژوهشی، مکان و معماری را انتخاب کردیم تا افراد ادراک و تجربه زیباشناختی شان را از زیبایی یک بنای خاص- در این جا نقش جهان- توصیف کنند. بنابراین ما در این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش هستیم که معنای تجربه زیباشناختی مشارکت کنندگان از میدان نقش جهان چیست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش از روش «پدیدارشناسی» بر اساس الگوی «ماکس ون منن» استفاده کردیم. این پژوهش از دو بخش نظری و میدانی تشکیل شده است. ابتدا مطالعات نظری مفصلی درباره پیشینه پدیدارشناسی فلسفی، کاربرد آن در حوزه های مختلف از جمله مکان و معماری و پدیدارشناسی به عنوان روش پژوهش کیفی انجام دادیم. سپس در بخش میدانی به مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز با 58 نفر مشارکت کننده پرداختیم. سپس گفت وگوها را خارج نویسی کردیم و بر اساس مبانی نظری تحقیق به طبقه بندی و تحلیل داده ها پرداختیم. در این مرحله به 30 مولفه دست یافتیم که سبب شکل گیری ادراک زیباشناختی مشارکت کنندگان از میدان نقش جهان می شود. در آخرین مرحله به جمع بندی و نتیجه گیری یافته های پژوهش پرداختیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که تجربه زیباشناختی مشارکت کنندگان این پژوهش بر اساس تجربه زیسته شان در مکان مشخصی به نام نقش جهان دست کم به 16 مقوله اصلی وابسته است.
The present study attempts to investigate this concept through a phenomenological study of the lived experience of the visitors of Naghsh-e-Jahan monuments at summer time of 1393. Apart from a comprehensive review of literature on qualitative research methodology, and the architecture of the period, the theoretical foundations of phenomenology and its application in architecture were thoroughly reviewed. Using the phenomenological observation method of Max-Vanen & a semi-structured interview plan, 58 visitors of the historical monuments of Naghsh-e-Jahan were chosen as participants and were interviewed in depth. Then the recorded data were transcribed and analyzed and the findings indicated that 16 components were significantly effective in forming the esthetic perception of the participants. Therefore, as the result of the investigation, the following conclusions may be stated: The concept of beauty is not an absolute entity. The different concepts of beauty are formed on the basis of the lived experiences of the people.
Machine summary:
پرسش اصلي پژوهش اين بود که مهم ترين معناي پديدارشناختي تجربۀ زيبايي مردم از ميدان نقـش جهـان چيسـت ؟ و همچنـين عناصـر و مؤلفـه هاي مشـخص و متمـايزي کـه تجربـۀ زيباشناختي مردم را از ميدان نقش جهان ميسازند، کدامند؟ آيا آن چه از معناي زيبـايي ميـدان نقش جهان در اين پژوهش به دست ميآيد، معنايي مطلق از زيبايي اسـت يـا صـرفا معنـايي برساختۀ ذهن مردميست که در آن جا کار و زندگي ميکننـد و يـا از آن بازديـد ميکننـد؟ در بررسي پيشينۀ پژوهش ، نگارنده با پژوهشي روبه رو نشد که بتوانـد تمـام جنبـه هـاي مختلـف پرسش اصلي اين پژوهش يعني پديدراشناسي، تجربۀ زيباشناختي، مکان و معماري را توأمـان داشته باشد.
اما با اين حـال اهـداف اصـلي اين پژوهش را ميتوان در چند مورد مشخص خلاصـه کـرد: انجـام يـک پـژوهش بـا روش پديدارشناسي – آن هم بر اساس روش ون منن که در ايران در اين حوزه به کار نرفته اسـت - براي بازانديشي مفهوم زيبايي از طريق ادراک تجربۀ زيبايي، امکاني جديد پيش روي مباحـث فلسفي مربوط به «زيبايي» خواهد گشود و شايد بتـوان گفـت چنـين هـدفي بـراي پـژوهش خودبسنده است و نيازي به اهداف بيرون از خود ندارد.
يافته هاي ميداني در اين بخش که مقولات اصلي باز هم بر اساس عنوان اصلي پژوهش استخراج شده انـد، در پي اين بوديم که که هنگامي که مردم از ادراکشـان از مفهـوم زيبـايي بـر اسـاس تجربـۀ زيسته شان از ميدان نقش جهان سخن ميگوينـد، چگونـه آن را توصـيف مـيکننـد؟ و اساسـا مفهوم زيبايي براي مردم چيست ؟ و از چه مؤلفه هايي تشـکيل شـده اسـت ؟ بـراي ايـن کـار پژوهشگر از دو گروه مشارکت کننده ـ نمونه ـ استفاده کـرده اسـت و حاصـل آن بـيش از ٨٠ هزار واژة گفت وگوي خارج نويسي شده است .