Abstract:
تمدنها و الگوهای توسعه، طبق قاعدهی صعود و سقوط، پس از مدتی رو به زوال مینهند و جای خود را به الگوها و تمدنهای دیگری میدهند. در این میان، تمدن جدید غرب و الگوی لیبرال دموکراسی به رغم گذشت بیش از چهار سده همچنان به حیات خود ادامه داده و به مثابه عنصر مزاحم ساختاری بر سر راه تحقق الگوهای رقیب و مدعی درآمده است. یکی از موانع مهم تحقق الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، طراحی افقی است که بتواند این مانعزدایی را تصویرسازی کند. این نوشتار، "مدیریت جهادی" را به عنوان یک راهکار تجویز میکند. قدرت کارگزاری عظیم مدیریت جهادی میتواند ساختار متصلب و مزاحمت ساختاری تمدن مستحدث غرب و الگوی لیبرال دموکراسی را برطرف سازد. در بخش اول، تحلیل وضعیت موجود و جایگاه ایران در نظام بینالملل در تحقق الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت مورد توجه قرار میگیرد. نویسنده تفاوت جایگاه کشورهای درحالتوسعه (نظیر ایران) و کشورهای یافته را در کانون توجه قرار میدهد. در بخش دوم، برای عبور از ساختار بینالمللی، راهحل ارایه کرده، و نقاط امیدوارکننده و عناصر کارگزارانهی مدیریت جهادی را در استفاده از مزیت نسبی کشورهای درحالتوسعه ارزیابی میکند.
Machine summary:
بر اینمبنا پرسش این نوشتار آن است که آیا ساختار موجود در نظام جهانی، بهعنوان یک ساختار مزاحمتی، سد راه پیادهکردن الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است؟ فرضیه آن است که ساختار مزاحمتی تمدن مسلط غرب و نظام مسلط، یکی از موانع تحقق الگوی پیشرفت بهعنوان هستیشناسی عملکردی است و برای برونشد از آن، تدبیر مدیریت جهادی - بهعنوان کارگزار فعال - تجویز میشود.
آیا تمدن مستحدث غرب که برمبنای مهمترین مفهوم خود - سوبژکتیویته و اصالتسوژگی - و خودآفرینی و ارادهی تمام و کمال انسان بنیان گذاشته است، امروزه خود برای جهان غیرغرب بهمثابه یک جبریت، انتخاب یک راه فقط و آنهم اجباری و یک دیکتاتوری پر زرقوبرق درآمده و هیچگونه تکثر و تنوع فرهنگی را در مقابل سبک زندگی مکدونالدی برنمیتابد؟ آیا بر اینمبنا باید به این گزاره رسید که لازمهی موفقیت هر الگوی توسعه و پیشرفتی در هر کشوری - از جمله ایران - تناسب و سازگاری آن با بستر بینالمللی و تمدن مسلط و ارزشهای آن است؟ پاسخ آن است که بیتردید در نظرگیری این بستر بینالمللی و سلطهی بلامنازع تمدن مغربزمین از ارکان "تدبیرات" تحقق الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است؛ اما بنابه تقابل ساختار و کارگزار، باید نقش و سهم کارگزارانهی انقلاب کبیر اسلامی ایران را نیز بهطور جداگانه مدنظر قرار داد و پیامدهای تمدنساز احتمالی آن را بررسی کرد.
دلیل مدیریت جهادی، وجود "مزاحمت ساختاری تمدن غرب" و پرهزینهکردن راه برای تحقق الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است و اینکه با قدرت کارگزاری این نوع مدیریت است که میتوان ساختار متصلب را شکست؛ همانسان که در دوران دفاع هشتساله تجربه شد.