Abstract:
بدون شک تغییر، رشد و توسعه در جوامع مختلف مطابق با منبع، معیار و الگویی از باورها، ارزش ها و معانی
همان جامعه روی می هد. پس از جنگ جهانی دوم تاکنون، دانشمندان غربی به دنبال آن بوده اند که الگوی
توسعه سیاسی مطابق مبانی، نظرات و ارزش های خود را در جهان جاری و ساری نمایند تا راه نفوذ آنان در
دنیا هموار شود. توسعه سیاسی یکی از شاخه های توسعه است با هدف رسیدن به پیشرفت، صنعتی شدن، رفع فقر، رفع وابستگی، ایجاد تحولات ساختاری و اصطلاحات در تمام بخش های جامعه و گذار از حالت نامطلوب زندگی گذشته به شرایط بهتر. به رغم گذشت بیش از نیم قرن از مطالعات نوسازی و توسعه سیاسی، روز بروز بر ابهام این مفهوم افزوهده شده است و در پس مناقشات و اختلاف نظرهای صاحب نظران پنهان مانده است. امروزه با وجود انبوهی از مطالعات انجام شده در این باب، اجماع مشترکی بین صاحب نظران در باره این مفهوم به دست نیامده است. هر کدام از مکاتب، تعریف و معیارهای خاص خود را از این اصطلاح مطرح می نماید. لذا این نوشتار در پی تطبیق نظریه های توسعه سیاسی بر اساس پنج طبقه بندی انجام شده شامل نظریه های توسعه سیاسی تعادلی، قابلیت محور، منفی، وابستگی و بازاندیشی است تا ویژگی ها، وجوه اشتراک و افتراق هریک را به طور مقایسه ای بیان نماید.
Machine summary:
"هانتینگتون مفهوم توســعه سیاسی را بر اساس میزان صنعتی شدن، تحریک و تجهیز اجتماعی، رشــد اقتصادی و مشــارکت سیاسی مورد ارزیابی قرار داده و بر این اعتقاد است که از آنجا که در فرایند توســعه سیاسی تقاضاهای جدیدی به صورت مشــارکت و ایفای نقش های جدیدتر ظهور می کنند، نظام سیاســی باید از ظرفیت و توانایی های لازم برای تغییر وضعیت برخوردار باشد.
بر این اساس بود که اندیشمندانی چون لوسین پای، گابریل آلموند، جیمز کولمن، لئونارد بایندر، مایرون وینر، دیوید آپتر، هارولد لاسول ، ساموئل هانتینگتون و شماری دیگر از صاحب نظران در این زمینه مطرح شدند و درباره نهادهای اجتماعی ـ سیاسی و فرهنگی کشورهای در حال توسعه به ویژه از دیدگاه های اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، مردم شناختی و سیاسی مطالعات تجربی زیادی کردند تا روند تغییر در این کشورها را توضیح دهند(عالم، 1382).
سطوح سه گانه وظایف مورد نظر آنها: 1) قابلیت ها 2) وظایف یا کارکردهای تبدیل 3) وظایف و کارکردهای نگهداری و تطابق سیستم آلموند و پاول از لحاظ رفتاری مصلحت گرایی، ارجح بودن فعالیت های دستجمعی بر فردی، میزان همبستگی و میثاق با نظام سیاسی، روابط سیاسی بر مبنای اعتماد متقابل را بعنوان معیارهایی برای توسعه سیاسی تلقی کرده و از نظر ساختاری بر تنوع ساختاری، فرهنگ دنیوی و سطح بالای استقلال نظام های فرعی تأکید می ورزند(فرقانی، 1381)."