Abstract:
بیشتر پژوهشگران، نویسندگان و اصحاب قلم، فرایند نوشتن را پیچیده و کاما تخصصی تلقی می کنند و از وجود خطاهای گوناگون در نوشته خود واهمه دارند. یکی از دلایل این امر، عدم تسلط نویسنده بر اصول دستور زبان فارسی و قواعد درست نویسی است. تفحص و غور در آثار علمی و مطالعه کتا ب های دستور زبان فارسی و آیین نگارش و درست نویسی موجب می شود تا این نقیصه تا حد زیادی در نویسنده برطرف شود و او بتواند مافی الضمیر خود را به بهترین شکل ممکن و در قالب متنی پیراسته و سلیس و عاری از خطاهای دستوری و نگارشی به خواننده و مخاطبان خود منتقل کند. همچنین معاضدت یک ویراستار باتجربه
و متخصص که خود با قواعد دستور زبان و اصول نگارش آشناست، می تواند موجب بالارفتن سطح نگارشی یک متن شود و اثر نویسنده را از خطاهای رایج دستوری و نگارشی مبرّا سازد و درنهایت، متنی پیراسته و روان را به خواننده عرضه کند؛ بنابراین می توان مدعی شد که ویراستار در انتقال محتویات ذهنی نویسنده
به خواننده نقش مفید و به سزایی را ایفا می کند. در ادامه سلسله مقالاتی که در زمینه نقد ویراستاری متون نگاشته ایم، درصددیم تا در این مختصر به نقد ابعاد نگارشی کتاب بازپروری معتادین نهادهای دولتی و غیردولتی بپردازیم؛ باشد که ازای نطریق، نویسندگان را در رسیدن به قلمی پاکیزه و روان رهنمون شویم.
Machine summary:
دراين ميـان ، بهتريـن و مناسـب ترين زبـان بـراي پژوهش هـاي دانشـگاهي کـه محتوايــي علمــي دارد و در قالــب کتــاب ، مقالــه و پايان نامــه ارائــه مي شــود، زبــان علمـي اسـت ؛ لـذا نويسـندگاني کـه در عرصـۀ علـم و دانـش قلـم و قـدم مي زننـد، بايــد در نوشــته هاي خــود، ســبک ، شــيوه و مشــخصه هاي زبــان علمــي را رعايــت کننـد و از ورود بـه زبـان ادبـي و بيـان شـاعرانه ـمگـر در مـوارد معـدودـ تـن زننـد؛ زيــرا نوشــته هاي علمــي کــه بــا هــدف انتقــال معنــا به نــگارش درمي آينــد، محمــل مناســبي بــراي آرايه پردازي هــا و تخيــلات دور و دراز شــاعرانه و ادبــي نيســت و کاربــرد اين گونــه مــوارد، پيــام و معنــاي متــن را بــه تعويــق مي انــدازد و موجــب مي شــود تــا خواننــده از درک آن عاجــز شــود و نتوانــد به راحتــي پيــام نويســنده را دريافـت و درک کنـد و بـه خوانـش چندبـارة متـن ناگزيـر شـود.
، ازلحــاظ رعايــت اصــول دسـتوري ، مشـکلات فراوانـي وجـود دارد کـه فهـم آن هـا را بـراي خواننـده دشـوار و گاهــي غيرممکــن مي ســازد؛ ماننــد جمله هــاي به کاررفتــه در بنــد زيــر کــه نابه ســامان و پــر از نقــص دســتوري اســت : «در ايــن بخــش ابتــدا بــه مفاهيــم و آثــاري کــه مــواد مخــدر بــر افــراد و همچنيـن سـلامت عمومـي جامعـه تأثيرگـذار اسـت پرداختـه يعنـي بـراي اينکـه خواننـدگان ايـن پژوهـش بداننـد کـه هـدف از ايـن پژوهـش چـه بـوده و دربـاره چـه چيـز و چـه مـوردي بازپـروري بايـد صـورت بگيـرد بحـث و گفتگـو شـده و پــس از شناســاندن عوامــل اعتيــاد و آثــار مخــرب آن و تاثيراتــش بــر خانــواده و اجتمـاع و راهکارهايـي کـه در قوانيـن داخلـي و خارجـي بـراي آن ذکـر کرده انـد و جايـگاه نهادهـاي دولتـي و غيردولتـي در امـر بازپـروري معتاديـن و در نهايـت به علت شناســي مــواد اعتيــادآور و عواملــي کــه باعــث گرايــش بــه اعتيــاد مي گــردد اشـاره خواهـد شـد» (ص ٢١).