Abstract:
در این پژوهش ابتدا اصول کلی و مشترک قائلان به نظریههای مادیانگارانه و دیدگاههای مخالف دوگانهانگاری، که برای اختصار آنها را «قائلان به مادیت ادراک» مینامیم، بر میشماریم؛ ادله یادشده در دو دسته کلی قرار میگیرند: دلایلی که در رد دوگانهانگاری جوهری اقامه شده است و دلایلی که برای اثبات دیدگاههای یگانهانگاری ارائه گردیده است. سپس به تحلیل و بررسی این دلایل میپردازیم. در پایان با بررسی دلایل مختلف، مشخص شد که دو دیدگاه رفتارگرایی و کارکردگرایی برای ادعای خود دلیلی اقامه نکردهاند. دلایل مطرحشده برای ماتریالیسم حذفگرا و اینهمانی به این دلیل که بر پایه استقرا هستند یا امید به پیشرفت دانش عصبشناسی در آینده، بسی جای تامل ندارند؛ ولی نشان داده شد که برهانهای ناتوانی تبیین دیدگاه دوگانهانگاری، تاریخ تکاملی، وابستگی عصبی، تاثیر روانگردانها بر آگاهی و برهان مغز دوپاره، خدشهپذیر نیستند؛ ولی با نظر صدرالمتالهین مبنی بر جسمانیهالحدوث وروحانیهالبقا بودن نفس انسانی سازگاری دارند.
In this study، we first begin with the general principles common to the materialist views and the opposite views of dualism، which we call them "advocators of materiality of perception"; these arguments are divided into two general categories: arguments which has been made in the rejection of substance dualism and those given for proving physicalism. Then we analyze these reasons. Finally، by examining various reasons، it became clear that two views of behaviorism and functionalism did not provide a philosophical reason for their claim; the reasons given for eliminative materialism and identity theory are notmuch serious because they are based on Induction or based on hope for the advancement of neuropsychological knowledge in the future. But it was shown that explanatory impotence، evolutionary history، neural dependency، drugs effect on consciousness proofs and the proof of split brain cannot be ruled out; however، with the view of Sadrul Motaleenin، based on being human soul Jesmania' tolHodooth and Roohania' tolBagha، these proofs are compatible.
Machine summary:
"البته این همافقی دیدگاه صدرالمتألهین و دوگانهانگاری خاصهای تا جایی است که نفس از منظر صدرالمتألهین در حرکت جوهری اشتدادیاش بهقدری تکامل نیافته که بتواند بدون نیاز به ماده به حیات خود ادامه دهد و در بقا نیازمند ماده است؛ ولی از این مرحله که بگذریم صدرالمتألهین راه خود را جدا کرده و در مراحل پایانی حرکت جوهری اشتدادی نفس، بهگونهای شدید به دوگانهانگاری جوهری قائل است و نفس در این مراحل جوهری مستقل است، نه عرضی از عوارض جسم که بازهم این مسئله برای صدرالمتألهین اشکالی ایجاد نمیکند؛ زیرا وی تنها معتقد است که اوحدی از انسانها به مرتبۀ تجرد عقلی میرسند و میتواند مدعی شود که افرادی که در آزمایشهای تجربی عصبشناسان شرکت کردهاند، جزء آن دسته- اقلیت انسانها به لحاظ آماری- نیستند؛ درواقع این تعداد به لحاظ آماری ناچیز هستند که احتمال شرکت آنها نزدیک به صفر است؛ البته در آزمایشها این موارد مشاهده نشدهاند؛ ولی اگر هم دیده میشدند، باز هم با نظریههای صدرالمتألهین سازگاری داشت؛ ولی دیگر استدلالها مادیانگارانه در این مورد قابل اعتنا نمیبود؛ اما ازآنجاکه چنین مواردی مشاهده نشده، نمیتوان به استدلال ایرادی وارد کرد.
اصل اشکال این است که اگر ذهن غیرمادی است، نباید آسیب به بخش خاصی از مغز، در توانایی استدلال منطقی و درک کلیات فرد اختلال ایجاد کند و همانگونه که بیان شد، پاسخ مشهور که مغز و فرایندهای مغزی معد هستند، کافی نیست؛ ولی دیدگاه صدرالمتألهین بازهم با این نظر سازگار است؛ چراکه نفس در همۀ مراتبش مجرد نیست و مراتبی از نفس هست که قائم به جسم هستند."