Abstract:
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش دو عامل «تمرکز» و «رسمیت» در ساختار نظام آموزشی بر تربیت دینی دانشآموزان از منظر دبیران درس دین و زندگی است که با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دبیران درس دین و زندگی مقطع متوسطه شهرستان بهشهر استان مازندران در سال تحصیلی 96- 1395 است که 21 دبیر با روش نمونه گیری هدفمند بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدهاند. برای جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمهسازمانیافته و برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش 7 مرحله ای «کلایزی» استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه دبیران، مهمترین آسیبهای تربیت دینی در نظام آموزشی، ناظر بر عدم کاربست روشهای فعال تدریس، ضعف در گزینش و استخدام معلمان، نداشتن صلاحیت کافی از سوی برخی دبیران، فقدان سیستم نظارتی بر تربیت دینی و توجه نداشتن به تفاوتهای منطقهای و محلی است. به باور دبیران، مواردی نظیر استفاده از منابع کمکآموزشی در تدریس دروس دینی، برگزاری کلاسهای فوق برنامه، تاکید بر کیفیت یادگیری و استفاده از روحانیون و مبلغان دینی در فرایند تربیتی دانشآموزان، مهمترین راهکارهای کاهش رسمیت در برنامه درسی تربیتدینی است و همچنین اهم راهکارهای کاهش تمرکز، ناظر بر اعطای اختیارات بیشتر به مسئولان نواحی و استانها، اصلاح محتوا و روشهای تدریس، آزادی عمل دبیران در انتخاب محتوا، نبود یکجانبهنگری، ابتکار عمل بیشتر مدیران و معلمان و مشارکت والدین و فراگیران در برنامه ریزی درسی تربیت دینی است. ضروری است بسترهای لازم توسط مسئولان برای کاهش تمرکز و رسمیت در راستای اثربخشی اهداف تربیت دینی فراهم شود.
Machine summary:
به باور دبیران، مواردی نظیر استفاده از منابع کمکآموزشی در تدریس دروس دینی، برگزاری کلاسهای فوق برنامه، تأکید بر کیفیت یادگیری و استفاده از روحانیون و مبلغان دینی در فرایند تربیتی دانشآموزان، مهمترین راهکارهای کاهش رسمیت در برنامه درسی تربیتدینی است و همچنین اهم راهکارهای کاهش تمرکز، ناظر بر اعطای اختیارات بیشتر به مسئولان نواحی و استانها، اصلاح محتوا و روشهای تدریس، آزادی عمل دبیران در انتخاب محتوا، نبود یکجانبهنگری، ابتکار عمل بیشتر مدیران و معلمان و مشارکت والدین و فراگیران در برنامهریزی درسی تربیت دینی است.
در سالهای اخیر صاحبنظران متعددی با توجه به تلاشهای گوناگون انجام شده در حوزه تربیت دینی در درون نظام آموزش و پرورش از یک سو و نبود توفیقهای مکرر این نظام در تربیت دانشآموزان ـ در حد مورد انتظار ـ به این باور رسیدهاند که نکته، ضعف اساسی در محتوای ارایه شده و حتی روشهای متخذه تدریس نیست و نمیتوان با تغییر اینگونه امور، امید چندانی به نیل به اهداف تربیت دینی و اخلاقی داشت؛ بلکه باتوجه به پیشینه نظامهای رسمی آموزشی و بافت سیاسی، اجتماعی و انگیزشی این نظامها، مشکل را باید در ماهیت ساختار نظام رسمی جستوجو کرد.
بنابراین یکی از مهمترین و نخستین رسالتهای مسئولان و برنامهریزان کلان آموزش و پرورش در عرصه برنامههای درسی تربیت دینی، فراهم کردن زمینههای تغییر نگرش و تفکر دبیران دین و زندگی و همچنین افزایش آگاهی آنها از معضلات ساختاری، یعنی رسمیت و تمرکز در نظام آموزشی کشور است که در این صورت بستر و فضای بهتری برای کاهش تمرکز و رسمیت در راستای تحقق و اثربخشی اهداف تربیت دینی فراهم خواهد شد.