Abstract:
در دورة فترت پس از جنگ آنقره (804ق./1402م.)، جریان سیاسی- مذهبی وابسته به مدارس به مانند دولت عثمانی دچار اضطراب و پریشانی شد. با توجه به اینکه عملاً حاکمیت تثبیتشده و قدرتمندی برای پشتیبانی از آنها در جامعة عثمانی وجود نداشت، حضور تأثیرگذار آنها در جامعه بهشدت در مقایسه با ادوار پیش سستی گرفت. این واقعیت، مدرسیان و جریان مدرسی را به این نتیجه رساند که آنها برای پیشبرد اهداف مذهبی و عقیدتی خود در سطح جامعه ناگزیر هستند از احیای حاکمیت یکپارچة عثمانی حمایت کنند. این مهم برای مدرسیان و طبقۀ علمیه از این لحاظ اهمیت داشت که اِعمال اصول فقهی و هنجارهای شرعی در جامعة عثمانی که به دلیل بافت عمدتاً بدوی آن اغلب گرایش به نحلههای غیر فقاهتی- مدرسی داشت، مستلزم قدرت سیاسی همسو بود؛ از این رو، پس از احیای وحدت سیاسی و سرزمینی عثمانی از سوی محمد چلبی (816ق./1413م.)، طیف قابل توجهی از مدرسیان تلاش خود را برای تجدید نفوذ سیاسی در حاکمیت آلعثمان به کار بستند. آنها در کنار تلاش برای تثبیت سلطنت محمد اول، شرایط لازم برای برخورد نظامی دولت عثمانی با جریان صوفیانة عامیانه را فراهم کردند که به اقتدار و وحدت سرزمینی دگربارة آلعثمان تمایل چندانی نداشتند. صدور فتوای قتل شیخ بدرالدین سماوی از سوی مفتیان و اجرای آن از سوی سلطان عثمانی و نیز قتل عام پیروان این شیخ در آناتولی که گرد طورلاق کمال، از مریدان شیخ سماونه فراهم آمده بودند، از جمله قدرتنماییهای بارز مدرسیان در روزگار احیای وحدت حاکمیت آلعثمان و ایام فرمانروایی محمد چلبی بود.
In the weakness period after Ankara War (1402/804)، the political-religious movement dependent on the Madrasas، like as Ottoman state، became anxiety and disturbance. Given the fact that، virtually there was not a consolidated and powerful sovereignty to support from them in the Ottoman society، their influential presence in the society was heavily weakened compared with earlier times. This fact caused the Madrasa Educators and the Madrasa movement concluded that in order to advance their religious and ideological goals in society، they had to support the revival of the unity of the Ottoman monarchy. It was important for the Madrasa educators and 'Ilmiyye circle that the application of the jurisprudential principles and religious norms in the Ottoman society، which due to its mostly primitive texture، often tended to non-jurisprudential circles، required political consistency. Therefore، following the revival of the Ottoman political and territorial unity by Muhammad I (816/1413)، a significant range of scholars used their efforts to renew their political influence in the rule of Al-i 'Uthman. Along trying to stabilize Mohamed I sultanate، they provided the conditions for a military encounter between the Ottoman state and the popular mystical movement، which did not have the slightest desire for the political and territorial unity of Al-i 'Uthman. The issuance of the fatwa of the murder of Shaykh Badr al-Din Samawi by the Muftis and its execution by the Ottoman Sultan، as well as the massacre of the followers of this Shaykh in Anatolia، which were gathered around Turlak Kamal، the disciple of Shaykh-i Sam§wn§، including the outstanding powerful presence of the Madrasa educators during the revival of the unity of the rule of Al-i #Uthman and reign of Muhammad I.
Machine summary:
صدور فتوای قتل شیخ بدرالدین سماوی از سوی مفتیان و اجرای آن از سوی سلطان عثمانی و نیز قتل عام پیروان این شیخ در آناتولی که گرد طورلاق کمال ، از مریدان شیخ سماونه فراهم آمده بودند، از جمله قدرت نماییهای بارز مدرسیان در روزگار احیای وحدت حاکمیت آل عثمان و ایام فرمانروایی محمد چلبی بود.
شکرالله ، آ١٦٣، آ١٦٤؛ روحی، ٣٩٥-٣٩٦؛ نشری، ٣٦٠/١ و بدلیسی، ٣٦٥/٤-٣٧٠) موفق شده بودند از معرکۀ آنقره جان سالم به در برند و با جمع شدن نزد امیر سلیمان ، فرزند بزرگ یلدرم بایزید، برای بقای دولت عثمانی تلاش میکردند (عاشق پاشازاده ، ٨١ و ابن کمال ، ٤٣٦/٤)، تعدادی از مدرسیان برجستۀ قلمرو عثمانی مانند شمس الدین محمد جزری (د.
اگرچه تکاپوهای محمد چلبی و دولتمردان عثمانی برای ساخت مدرسه در گوشه و کنار قلمرو عثمانی و به ویژه در بروسه و ادرنه برای مدرسیان و طبقۀ علمیه نویدبخش بود و آنها را دلگرم میساخت که با تجدید اقتدار آل عثمان ، بار دیگر جریان مدرسی در مرکز توجه و حمایت عثمانیها قرار گرفته است ، اما نمود و ظهور هرچه بیشتر این مهم در جامعه نیازمند تحرک جدیتری بود.
این گروه ها ظاهرا از شرایط سیاسی پس از تجدید قدرت دولت عثمانی در سایۀ بازسازی نهادهای سیاسی آن و نیز افزایش مجدد نفوذ مدرسیان در دولت پس از فترت ناخشنود بودند İnalcık, “Osmanlı Hukukuna Giriş, Örfî- Sultanî Hukuk ve Fatih'in ) Kanunları”, 109; Mumcu, Osmanlı devletinde siyaseten katl, 126, 128; Ocak, ٢/٢١١ ,”Religion“)؛ از این رو، با تمام توان و اشتیاق خود از شیخ بدرالدین سماوی و تحرکات وی بر خلاف امیال و خواست دولت عثمانی در این زمان حمایت و طرفداری میکردند و برای گسترش دامنۀ قیام او جانفشانی مینمودند.