Abstract:
آب و شیوه های کهن مدیریت و بهره برداری از آن در سرزمین ایران، که بخش وسیعی از قلمرو آن در اقلیم خشک و نیمه خشک قراردارد، همواره نقش بسیار مهمی در تحولات اجتماعی- اقتصادی و برپایی چشم اندازهای فرهنگی برعهده داشته است. آغاز دوره نوگرایی در ایران و روی آوری به تدوین برنامه های میان مدت عمرانی (از 1327 به بعد)، همراه با اجرای اصلاحات ارضی (1341 به بعد) و شاید از همه مهمتر، تغییر پایه درآمدی دولت از مالیات و دیون ارضی (بهره مالکانه) به فروش نفت، در کنار رشد شتابان شهرگرایی و گسترش فعالیتهای صنعتی، زمینه ساز تحولات بیسابقه ای در عرصه حکمروایی آب در چارچوبی نوین، اما با محوریت دولت و در قالبی کاملا تمرکزگرا گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی (1357)، روند گسترش بهره برداری از منابع آب در ابعادی بیسابقه مطرح شد که طی آن برنامه های پیشین عمران و توسعه منطقه ای، با محوریت اب، در مناطق نوآباد و حائز مزیت نسبی، جای خود را به اجرای طرحهای توسعه در سرتاسر مناطق کشور داد. بدینسان، نگرش به مدیریت منابع آب و حکمروایی آن خصوصیات نسبتا تازه ای یافت. این مقاله می کوشد- بصورت موردی- به بررسی حکمروایی آب و نقش آن در توسعه متوازن و پایدار و همچنین ارزیابی پیامدهای فضایی آن در منطقه آبیاری کرخه (خوزستان) بپردازد. این بررسی با تکیه بر روش ترکیبی (کمی- کیفی) و با استفاده از ابزار پرسشنامه های ساختارمند و مصاحبه، جلسات بحث متمرکز گروهی و مشاهده غیرمشارکتی و گفتگو به انجام رسیده است. بر این اساس، کوشش شده است تا از نقطه نظرات همه بازیگران در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و محلی (شامل مدیران و کارشناسان حوزه های مختلف، از جمله استادان دانشگاه و خبرگان بخش آب و کشاورزی، محیط زیست، برنامه ریزان توسعه، نمایندگان جوامع محلی و بهره برداران مستقیم از طرح، در قالب مصاحبه های فردی و گروهی بهره گیری شود.
Machine summary:
تجربیات ملی نشان می دهد که عملکرد فضایی حکمروایی آب درقالب طراحی ، اجرا و بهره برداری از ابرپروژه های توسعه منابع اب ، بیش از آنکه به تحقق اهداف توسعه متوازن و پایدار منطقه ای یاری رساند، به ایجاد درهم ریختگی فضایی و اختلال در نظم فضایی موجود و بروز انواع بحران های زیست محیطی ، اقتصادی و اجتماعی و تشدید شکاف توسعه ای منتهی شده است ؛ هم از این روی ، توجه به ابعاد فرابخشی و مدیریت پیامدهای مکانی –فضایی اقدامات در قالب یک برنامه توسعه منطقه ای با رویکردی فضایی ، در شمار اقدامات اولویت دار کشور قرار می گیرد(معصومی ، ١٣٩٤، .
به طور کلی ، تضعیف ساخت سنتی قدرت و عدم جایگزینی آن با نظمی منسجم و نوین ، افزایش سطح سواد و آگاهی های عمومی در جوامع محلی ، گسترش تعاملات بیرونی جوامع عرب منطقه ، بویژه در دورٔە مهاجرت و دوران اجرای برنامه های بازسازی و ساخت شبکه های آبیاری کرخه ، تغییر ساختار معیشت و منابع درآمدی جوامع روستایی با اجرای طرح ، تحول نظام مالکیت ، افزایش ارزش زمین و پیچیده تر شدن مسالة ارضی و از همه مهمتر، آموزه های چندین سالة تسهیل گران و کارشناسان اجتماعی موسسة جهاد نصر در خصوص ضرورت مشارکت مردم و توسعه از پایین و نیز ایجاد تشکل های بهره برداران ، اکنون به تجربة زیستة جامعة محلی ، بخصوص بخش جوانتر ان ، تبدیل شده است .