Abstract:
گفتمان قدرت و سازوکارهای تکنولوژی انضباطی<br /> مطالعه موردی: «قصههای مجید» <br /> <br /> چکیده:<br /> قدرت را نباید به یک ساختار یا نهاد واحد تقلیل داد. قدرت فرایندی است، که در همة مناسبات و در ظریفترین سازوکارهای تبادل اجتماعی جریان دارد و بر آنها تأثیر میگذارد؛ قدرت با تولید گفتمان، ایجاد لذت میکند و با صورتبندیهای معرفتی ـ زبانی، نظامهای فکری و حقیقت خلق میکند و پروژة سوژهشدگی را اجرایی مینماید. گفتمان قدرت با مفصلبندی گزارههای خود در پیکرة جامعه، در پیوندی انداموار با مراقبتهای سلسلهمراتبی، نوعی دیدهبانی قدرت را شکل میدهد.<br /> این جستار با تکیه بر اندیشههای میشل فوکو، ـ در بافت قدرت مدرن و گفتمان قدرت ـ به تحلیل چگونگی کارکرد و نقش قدرت انضباطی در نهاد مدرسه، که مکان مناسبی برای اعمال تکنولوژی انضباطی است، میپردازد و با تحلیل «قصههای مجید» هوشنگ مرادی کرمانی، نشان میدهد، که چگونه گفتمان قدرت با استراتژیهای خاص زبانی و با چیدمان گزارهها و تکرار و تثبیت ٱنها در ساختار سلسلهمراتبی(مدیر، ناظم، معلم و بیبی، مادربزرگ مجید) به مفصلبندی گزارههای خود میپردازد و درس ریاضی و همبستههای معنایی آن را در مرکز گفتمان قدرت انضباطی قرار میدهد.<br /> تکنولوژی انضباطی با اصل رؤیتپذیری هم امکان مجازات انضباطی(تعذیب، تنبیه و امتحان) را برای تربیت بدنهای رام و بهنجارسازی محقق میسازد و هم دانشآموزان را در ردههای ضعیف، زرنگ، باهوش، کودن و... شبکهبندی میکند(نگاه پایگانمند)، البته مجید به شگردهای مختلف در برابر فشار گفتمانی، مقاومت میکند و گفتمان قدرت نیز از این مقاومتها و سریپچیها استقبال میکند. <br /> <br /> ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Machine summary:
این جستار با تکیه بر اندیشههای میشل فوکوـ در بافت قدرت مدرن و گفتمان قدرت به تحلیل چگونگی کارکرد و نقش قدرت انضباطی در نهاد مدرسه که برای اعمال تکنولوژی انضباطی، مکانی مناسب است، میپردازد و با تحلیل قصههای مجید، اثر هوشنگ مرادی کرمانی، نشان میدهد که چگونه گفتمان قدرت با استراتژیهای خاص زبانی و با چیدمان گزارهها و تکرار و تثبیت آنها در ساختار سلسلهمراتبی (مدیر، ناظم، معلم و بیبی/ مادربزرگ مجید) به مفصلبندی گزارههای خود میپردازد و درس ریاضی و همبستههای معنایی آن را در مرکز گفتمان قدرت انضباطی، قرار میدهد و ادبیات را نهتنها در تقابل با ریاضی به حاشیه میراند، بلکه با فشار گفتمانی، بیبی و مجید را وادار به عقبنشینی میکند.
»(میلر، 1384: 249) کارکرد قدرت را نباید به نیروی قهریه و سرکوبگری صرف، تقلیل داد؛ بلکه قدرت فرایند پیچیده و شبکه مولدی است که در همهی مناسبات اجتماعی و در ظریفترین سازوکارهای تبادل اجتماعی حضور دارد؛ در نهادها، گروهها، باورها، مدها، نمایشها، ورزشها، روابط خانوادگی و خصوصی؛ تا جایی که «حتی بر آنچه ما آن را درونیترین تجربه خود، یعنی تمایلات پنهان خود میدانیم» (بارث، 7913: 388)، اثر میگذارد؛(1) پدیدهها را تولید میکند؛ گفتمان شکل میدهد و با گفتمانسازی، ایجاد لذت میکند؛ معرفت، دانش و حقیقت تولید میکند؛ سوژهسازی میکند و در روابط کثیر نیرو در دستگاههای تولید، خانواده و نهادهایی که در پیکرهی اجتماع حضور دارند، به تعدیل خود میپردازد و با جابهجایی، دگرگونی، تبدیل، تغییر موضع و تعدد نقاط فشار، به بهسازی خود میپردازد.