Abstract:
اعتبار فیزیک و ریاضیات، هم از اهداف و غایات اصلی فلسفة استعلایی کانت به شمار میرود و هم از مبادی و پیشفرضهای اساسی آن، و این بدان معناست که فلسفة کانت در این زمینه، مبتلا به نوعی دور، مصادره یا همانگویی است؛ زیرا برای پاسخ به شبهات هیوم و بارکلی، و تبیین اعتبار یقینی و عینیِ فیزیک و ریاضیات، از اعتبار علوم یادشده بهره میگیرد. از سوی دیگر، تکیه بر علوم قرن هیجدهم در استنتاجهای فلسفی، سبب از بین رفتن اعتبار بخشهای مهمی از فلسفة کانت در اثر تحولات علوم پیشگفته شده است. در نوشتار حاضر، با تبیین رابطة فلسفه با دیگر علوم، به برخی از آسیبهایی اشاره کردهایم که فلسفة کانت به دلیل تبعیت از علوم طبیعی و ریاضی متحمل شده است
Machine summary:
کانت تلاش میکند با تجزیه و تحلیل علمهای طبیعی و ریاضی و با تأمل در لوازم و شرایط آنها، دستگاه فلسفی سازوار و استواری بر پا کند (نک: کانت، 1362: 30؛ 1394: 48؛ حداد عادل، 1388: 458؛(Kant, 1929: 21-22 B/XV-XVI ؛ ازاینرو، بخشهایی از فلسفة استعلایی کانت را میتوان مهندسی معکوس فیزیک و ریاضیات به شمار آورد.
اما برخی شارحان، اعتبار عینی و یقینی فیزیک و ریاضیات را در کل فلسفة استعلایی کانت ـ چه در تمهیدات و چه در نقد عقل محض ـ فقط یک اصل موضوع (پیشفرض اثباتنشده که بدیهی نیز نیست) میدانند و سخنان کانت را در اثبات اعتبار عینی و یقینی دو علم یادشده، مبتلا به دور و مصادره معرفی میکنند.
بنابراین، از نظر کانت، علم به مجموعهای از گزارههای مرتبط گفته میشود که همه یا برخی از آنها، از سنخ گزارههای تألیفی مقدم بر تجربه باشند (از جمله نک: حداد عادل در: کانت، 1370: 11)؛ یعنی کانت بر این باور است که قضایای تألیفی پسین و قضایای تحلیلی، مقوم (جزء اصلی و اساسی) هیچ علمی نیستند و علم بودن یک علم، فقط و فقط به وجود قضایای تألیفی پیشین در آن بستگی دارد.
رابطة احکام تألیفی با شهود حسی (تجربی) کانت مدعی است یا دقیقتر بگوییم، فرض میکند انسان سه (یا چهار) قوة ادراکی اصلی دارد (حس، [خیال،] فاهمه و عقل)؛ اما فقط قوة حس میتواند با واقع ارتباط برقرار کند و مصادیق مفهومها را در عالم واقع شهودا (بیواسطه) بیابد.
فلسفة کانت برای اثبات اعتبار فیزیک و ریاضیات، از اعتبار علوم یادشده استفاده میکند و به همین دلیل، مبتلا به دور یا مصادره است.