Abstract:
در طول تاریخ، زنان به دلیل نادیده انگاشته شدن موجودیت و هویت مستقل آنان از سوی نظامهای اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف انسانی، همواره در معرض آسیب شخصیتی قرارداشتهاند که به مراتب مهمتراز آزارهای جسمی است. هرچند تلاشهایی با هدف ارتقای منزلت و جایگاه زن انجام گرفته، اما به دلیل اینکه کمتر احیای شخصیت زن در مرکز این فعالیتها قرار داشته، تحول چندانی در وضعیت این بخش مهم از جامعة انسانی رخ ندادهاست و موقعیت کهتری زنان تداوم یافتهاست. در جریان حرکتهای توحیدی که توجه مضاعف به احیای شخصیت و تأمین استقلال وجودی افراد با هدف برونرفت از وضعیت رقّتبار و منحط این جهانی و خداگونه شدن در سرلوحۀ اقدامات رهبران قرار دارد، تأمین احساس امنیت وجودی فارغ از ملاحظات جنسیتیـ در مرد وزنـ یکسان دنبال میشود تا زمینة تجلی حضور که ویژگی برجستة نوع انسان در فعالیتهای اجتماعی روزمرة است با قاطعیت فراهم آید. در این بین، اقدام پیامبر اعظم در مقابله با قرادادهای اجتماعی زنستیز مرسوم در زمان ظهور خویش که نه تنها برای جنس زن حقوقی قائل نبود، بلکه اصولاً او را ازدایرة انسانیت بیرون میدانست، گامی بس مهم در راستای هویتیابی زن (این بخش مهم از پیکرة انسانیت) بهشمار میآید؛ چه آنکه به مجرد تلاش زنان برای تخطی از این قراردادها، نوعی جریان سیلآسای اضطراب و تشویش به سوی آنان روان میشد که در عمل انگیزة حضور در عرصة عمومی و یا حتی طرح به عنوان عنصری تأثیرگذار در عرصة خانواده را از ایشان سلب مینمود. بدین سان، تکریم زن در برترین اشکال خود، همچون بوسه بر دستان دختر و یا گرامی داشتن همسر و یا پذیرفتن استقلال اقتصادی زن و... از سوی مردی در منتهای مردانگی، همچون رسول گرامی اسلام، مسیری را گشود که در تاریخ، نه تنها زنانگی عیب و نقصی بهشمار نمیآید، بلکه مایة فخر و مباهات زنان و عامل قوّت قلب و اعتماد به نَفْس وجودی آنان در پیمایش عرصههای مختلف اجتماعی نیزخواهد بود.
Machine summary:
در جریان حرکتهای توحیدی که توجه مضاعف به احیای شخصیت و تأمین استقلال وجودی افراد با هدف برونرفت از وضعیت رقتبار و منحط این جهانی و خداگونه شدن در سرلوحۀ اقدامات رهبران قرار دارد، تأمین احساس امنیت وجودی فارغ از ملاحظات جنسیتیـ در مرد وزنـ یکسان دنبال میشود تا زمینة تجلی حضور که ویژگی برجستة نوع انسان در فعالیتهای اجتماعی روزمرة است با قاطعیت فراهم آید.
بیشک طرفداران چنین نحلة فکری که زنوری در مرکز باورهای آنان قرار دارد، گرچه بهظاهر در تلاش برای حفظ حقوق زنان میکوشند، اما در واقع، با نادیده انگاشتن خصلتهای انسانی ویژة زن، دانسته یا نادانسته چنان ضربة سهمگینی بر پیکر این بخش از اجتماع بشری وارد میکنند که نتیجهای جز غفلت از توانمندیهایی که به شکلگیری هویتی مستقل بر بنیان حقوقی مبتنی بر آن میانجامد، در پی نخواهد داشت.
توجه به این نکته نیز لازم است که در آیات دیگر که از تکامل و اوجگرایی انسان سخن رفتهاست، زن و مرد را شامل میشود، گرچه با لفظ مذکر آمده باشد؛ زیرا در تعبیرهایی چون «یا أیها الذین آمنوا»، خطاب به نوع انسانی است؛ یعنی «یا أیها الإنسان» و اینها همه زن و مرد را در بر میگیرد: (والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر ویقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة ویطیعون الله ورسوله أولئک سیرحمهم الله إن الله عزیز حکیم: مردان و زنان مؤمن، برخی بر برخی ولایت دارند، به معروف یکدیگر را امر میکنند، از منکر بازمیدارند، نماز میگزارند، زکات میدهند و از خدا و پیامبرش فرمان میبرند.