Abstract:
در عصر ایلخانان علی رغم تهاجم اولیه مغولها و ویرانی سرزمینهای اسلامی و فروپاشی خلافت عباسی، با تشکیل دولت ایلخانان در ایران و برقراری نظم سیاسی مجدد و گرایش برخی از سلاطین ایلخانی به اسلام، دوران شمشیر به سر آمد و نوبت به فرهنگ و قلم رسید ومتفکران شیعه در پی بازنمایی تفکرات اسلامی در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی و تدوین آثار پربار در قلمرو دانش عقلی و نقلی برآمدند که حاصل آن حضور گسترده شیعه در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی و تدوین نظریه سیاسی متاثر از نظام امامت شیعی و فراهم شدن بستر تحقق نظریات سیاسی شیعی در دوره های بعدی به ویژه صفویه بود. در مقاله حاضر با مطالعه شرایط سیاسی اجتماعی و سنت فکری فیلسوفان شیعی و تحلیل متون و منابع فلسفی علمای شیعه در عصر ایلخانان در پاسخ به پرسش از «ماهیت تفکر سیاسی فیلسوفان شیعه در این عصر»، بر این ایده استدلال می شود که فلسفه سیاسی علمای شیعه در عصر ایلخانان در تعامل با شرایط و زمینه های سیاسی اجتماعی و سنت فلسفی فیلسوفان شیعی تدوین یافته و با احیای تفکر سیاسی متاثر از نظریه امامت شیعی، شرایط و بستر تحقق نظریات سیاسی شیعه را در عصرهای بعدی از جمله صفویان فراهم ساخته است.
Machine summary:
ِ (زرين کوب ،١٣٨٧ :٥٣١-٥٢٧ وآشتياني ،پيشين :١٩٨،٢٠٤،٢٠٧،٢٢١،٢٣٠،٢٣٦،٢٥٦، ٣١٤ و رشيدالدين ، پيشين ، ج ٢ :٧٦٨) در کل مي توان گفت : ايلخانان مغول صرف نظر از اين که خود چه آييني داشته باشند، دين خاصي را به رعاياي خود تحميل نکردند و تقريبا نسبت به اديان و مذاهب گوناگون با مدارا برخورد نمودند و همين امر باعث شکل گيري نوعي تکثر فرهنگي و فراهم شدن زمينه براي فعاليت اديان و مذاهب مختلف ازجمله علماي شيعي گرديد و هريک از علماي اين عصر از جمله خواجه نصير الدين طوسي ،ابن ميثم بحراني و علامه حلي در تعامل با وضعيت سياسي ايجاد شده نقش مؤثري را در تعديل رفتار سلاطين مذکور وحاکمان منصوب از سوي ايشان وتبيين آموزه هاي مذهب شيعه در زمينه هاي مختلف ايفا نمودند.
(خواجه ، ١٣٨٧ :٢٥٤) از اين رو ايشان معتقدند: «علم سياست تعلق به صلاح کار زندگي مردم دارد با يکديگر» (افضل الدين ، پيشين :٩٦،٢١٧،٢٦١) و چگونگي شرکتي که ميان افراد مردم است را بيان مي کند تا آنها در جهت مصالح نظام اجتماعي و اداره امور همکاري کنند» (ابن ميثم ، ١٤١٧، ج ١: ١٩٤-١٩١و١٤١٧: ٥٧-٥٦) از اين رو مهمترين موضوع فلسفه سياسي بررسي خاستگاه ضرورت و اقسام اجتماع مدني و چگونگي رياست منتهي به سعادت انسان در آن مي باشد.