Abstract:
این مقاله مترصد است وجوه توجه استاد برجستهی فلسفه در ایران، رضا داوری را نسبت به شعر به عنوان عاملی برای رهایی از تنگنای مهلک اصالت سوژهی دورهی مدرن شرح دهد. توجه ویژهی شاعر به زبان که آن را ورای ابزار تلقی و-بر وفق نظر هیدگر- «بنیانگذار متعهد به کلمات» میداند، شرایطی به دست میدهد که با استمداد از آن میتوان به تحول روزگار عسرتزده و گرفتارآمده در قهر فناوری مدرن امید داشت. رضا داوری زبان شعر را وجه ظهور وجود میداند که نقش عمدهی آن به سبب حال و احوال شاعرانه، احاطه بر دیگر شئون انسان و شرط اساسی هرگونه نسبت تأثیرگذار در این جهان است.
Machine summary:
رضا داوری زبان شعر را وجه ظهور وجود میداند که نقش عمدۀ آن بهسبب حال و احوال شاعرانه احاطه بر دیگر شئون انسان و شرط اساسی هرگونه نسبت اثرگذار در این جهان است.
1. مقدمه استاد رضا داوری در کوتهنوشتهای که بخشی از آن مقایسه میان شعر و دیگر انحای تفکر است آوردهاند: شعر با دیانت و علم و تکنیک از این حیث نیز تفاوت دارد که اینها اگر سلطنت غیر را نمیپذیرند، خود قادر به حکومت و سلطنتاند، اما شعر نه سلطنت دیگری را تحمل میکند و نه خود میتواند سلطنت کند.
هایدگر دراینباره مینویسد: پس چه کسی میگوید و چه کسی اثبات میکند که تفکر برآمده از منطق تفکری دقیق است؟ این سخن البته زمانی معتبر خواهد بود (البته اگر بتوان برای آن اعتباری قائل شد) که مفروض بداریم تفسیر منطق از وجود تنها امکان تفسیر است، سخنی که البته مبتنیبر حکمی بدون پشتوانه است (Heidegger 1994: 461).
توصیف چنین شرایطی بهمنظور صادرکردن احکام اخلاقی نیست تا برمبنای آن افعالی از این دست را غیرانسانی بدانیم، بلکه تأکید بر این مسئله است که برای اولینبار در تاریخ انسانها به برابرایستاهایی [برابرنهادهایی] در یک فرایند اقتصادی تبدیل شدهاند که شیوۀ اجرای آن ازحیث صورت و ملاحظات اقتصادی هیچ تمایزی با دیگر فرایندهای مبتنیبر اهداف مصلحتجویانۀ آنها ندارد، فرایندی که حاصل آن نابودی انسان است.
درعینحال هایدگر از معانی دوگانۀ ذات تکنیک سخن میگوید: گشتل صرفا انجام سفارشها/ پیشنهاددادنهای بیوقفه (das Unaufhaltsame) نیست، بلکه نوعی بسترسازی و امکاندهی (Gewährendes) است که صورتی خاص از وجود و دوام را به آدمی عرضه میدارد (währen) که تاکنون تجربه نشده است، اما شاید در آینده تجربه شود.