Abstract:
اسلامگرایان عضو حزب عدالت و توسعه پس از این قدرتیابی در ترکیه (2002م)، رویکردهای جدیدی در سیاست داخلی و خارجی در پیش گرفتند. یکی از کشورهایی که روابط ترکیه با آن در پرتو مبانی فکری حزب جدید حاکم بر ترکیه، دستخوش تغییرات جدی گردید، سوریه است. با روند تحولاتی که از سال 2002م تاکنون در ترکیه به وجود آمده است، این پرسش به ذهن متبادر میشود که سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه در دورهی سوم نسبت به دورهی دوم چه تفاوتهایی داشته است و چه عواملی منجر به ایجاد این تغییرات شد؟ این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی و با مقایسه و تشریح عملکرد و رفتار سیاست خارجی و داخلی دولت عدالت و توسعه از سال 2002م تا 2011م و 2011م تا 2015م نشان میدهد که ترکیه پیش از 2011م، دیپلماسی عملگرایانه و اقتصادمحور را پی گرفته بود، ولی تحولات و رویکردهای حزب عدالت و توسعه از 2011م به بعد، موجب امنیتی شدن چهرهی ترکیه در عرصهی تعاملات داخلی، منطقهای و بینالمللی شده است.
Machine summary:
دولت عدالت و توسعه، که در یک دهه حکومتداری، از نظر شاخصهای اقتصادی، رفاهی و حقوق بشری، به یکی از موفقترین حکومتهای تاریخ ترکیه تبدیل شده بود، در ابتدای این تحولات به عنوان الگوی موفق دموکراتیک اسلامی، برای کشورهای دستخوش تغییر در منطقه مطرح گشت، ولی نگرشهای راهبردی جدید مبتنی بر استراتژی مشکل صفر با همسایگان و اولویت دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی ترکیه، با آزمونی سخت و دراماتیک در چگونگی پاسخ به تحولات انقلابی در محیط همسایگی این کشور روبهرو شد.
به طور کلی، میتوان گفت برخی عوامل از قبیل همسویی ترکیه با غرب و تلاش برای حاکم کردن اسلام لیبرال خود به عنوان تنها جایگزین مناسب برای منطقه، تضعیف نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از رقبای اصلی منطقهای این کشور، نگرانی از تجزیهی سوریه و شعلهور شدن دوبارهی موضوع کردها، حفظ روابط با دولتهای محافظهکار منطقه، به ویژه با توجه به منافع اقتصادی روابط با این کشورها، بهبود روابط با رژیم صهیونیستی و تحقق رؤیای احیای امپراتوری عثمانی در چارچوب دکترین عثمانگرایی جدید، از دلایل اصلی منطقهای مؤثر بر تغییر سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه، از میانجیگری، به حمایت علنی از مخالفان و تلاش برای تغییر نظام سیاسی در سوریه بوده است.