Abstract:
مارتین بوبر یکی از فیلسوفان اگزیستانسیالیستی قرن بیستم است که طرفدار فلسفه همسخنی است، فلسفه همسخنی در مقابل و به مخالفت فلسفه ایده آلیسم به وجود آمده است. در این نوع نگاه دیگر «من» انتزاعی مورد توجه قرار نمیگیرد بلکه سرو کار با «من» حقیقی و عینی است. وقتی صحبت از «من» عینی به میان میآید به دنبال آن، بحث رابطۀ میان موجودات که بخش مهمی از موضوعات اگزیستانسیالیستی محسوب میشود مورد توجه و مداقه قرار میگیرد. در این میان مارتین بوبر در بحث رابطه سخنان جدیدی را مطرح میسازد که در بن مایههای اندیشۀ او کاملا مولفههای عرفانی هویدا است. مارتین بوبر در بحث رابطه از دو نوع رابطه سخن به میان میآورد و آنها عبارتند از رابطه «من- آن» و رابطه «من- تو». این دو رابطه دارای ویژگیهای متفاوتی هستند هنگامی که شخص در برقراری رابطه با دیگری نگاهی ابزارگونه را پیش میگیرد و به دیگری به عنوان شیئی که قابل استفاده و بهره برداری است نگاه میکند و آن را مورد تجربه قرار میدهد رابطۀ «من- آن» شکل میگیرد. در این نوع رابطه انسان فاعل شناسا و دیگری متعلق شناسا واقع میشود. بوبر بیان میدارد که انسان تنها در این نوع رابطه است که قادر خواهد شد تا خود یعنی «من» را بشناسد و استعدادهای درونی خویش را به شکوفایی برساند همچنین هر یک از این روابط میتواند در سه حوزه متفاوت رخ دهد یعنی رابطه بین انسان با مادون انسان، بین انسان با انسان و بین انسان و مافوق انسان صورت بپذیرد. از نظر مارتین بوبر هر رابطۀ «من- تو»یی میتواند به رابطه «من- آن» بدل شود اما در برقراری رابطه با «تو»ی ابدی که همان خداوند است هرگز خداوند به «آن» تبدیل نمیشود.
Martin Buber is one of the existential philosophers in the 20th century. He agrees with dialogue philosophy. Dialogue is opposing idealism, the dialogue philosophy pay attention to really "I" instead of abstract "I". When we talk about really "I" we should talk about relationship too. Relationship is one of important subject in existentialism, Martin Buber state new concepts about relationship that has mystery concept. Martin Buber explains two types of relationship: " I it" and " I thou". These relations have different attribute when someone treats other as object, he goes into "I it" relation but when someone makes alternate relation, Men only can know them self into "I thou" relation. Both of relations can occur in three realms, relationship between human and inferior, human and human, human and above. Every "i-thou" relation could change to" I it" relation except relationship between human and God. God never ever will convert to "it".
Machine summary:
یکی از آثاری که به روشنی به تبیین فلسفه همسخنی میپردازد کتاب من و توی مارتین بوبر است که در آن دو واژه مرکب «من- تو» و «من- آن» را مطرح میسازد که دو طریقه برای خود شدن (من) است زیرا این دو طریقه اساسی باعث ایجاد ارتباط میشود و به دو نحوۀ هستی انسان اشاره دارد که هر کدام به گونهای متفاوت تعریف میشود.
قابل ذکر است که رابطه «من ـ آن» مقولهای منفی نیست بلکه برای حیات بشری ضروری است چه بسا انسان از طریق «من- آن» جهان پیرامون خود را میشناسد و طبیعت را تحت کنترل خود در میآورد رابطه «من- آن» وقتی به امر منفی مبدل میشود که از حالت طبیعی خود خارج شود و مدعی تسلط یافتن بر کل حقیقت باشد زیرا امکان پاسخگویی به سطوح عمیقتر معنا؛ یعنی مواجهه با «تو» از بین میرود در این حالت فرد صرفا مجذوب مقاصد و مشغولیات خود است و توجهی به ایجاد مواجههای از طریق پاسخ نیست.
قابل ذکر است که نه «من» و نه «تو» متناهی، هیچکدام به طور کامل حاظر نیستند البته این نقص محسوب نمیشود بلکه صرفا شرط مخلوق بودن است، با وجود آن انسان میتواند تا آنجا که ممکن است نسبت به ظهورات «تو» گشوده باشد هرچند به صورت متناوب رابطه «من- تو» و «من-آن» جایگزین یکدیگر میشود اما در نسبت محض با «تو» سرمدی این فقط ما هستیم که غائبیم، ولی خداوند همیشه حاظر است.