Abstract:
عشق از مهمترین مسائل بنیادین تصوف و عرفان اسلامی است، به گونهای که نمیتوان بدون آن به حوزه عرفان و تصوف و مفاهیم اساسی آن وارد شد. در تعریف عشق سخنان زیادی بیان کردهاند و هر کس به اقتضای درک و فهم خود از عشق و عاشقی سخن گفته است. از طرفی تعدادی از شاعران و نویسندگان، حکیمان و فیلسوفان نیز دریافت و برداشتی از عشق ارائه کردهاند، که هر کدام در کلیت خود و در مقایسه با هم جنبههایی از عشق را به تصویر کشیدهاند. در این میان روزبهان بقلی معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس» و سرسلسلة روزبهانیان، در عرصه عرفان و ادب فارسی نیز به تعریف و توصیف عشق پرداخته است کهدیدگاه او متناسب با مقصود مورد نظر خود و بیان تجربیات عرفانی، مفاهیم اخلاقی، موضوعات مختلف حکمی و تعلیمی و در نهایت برای بیان رموز عشق و شور و شوق عاشقانه قابل تأمل و بررسی است. در پژوهش حاضر خلاصهای از دیدگاههای شیخ شطّاحدر خصوص عشق و انواع آن، توصیف، تعریف و در کل جایگاه عشق در چارچوب فکری آنان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
Love is one of the main subjects of Islamic mysticism and theosophy, in a way that we cannot enter to these areas without love. There are many definitions for love, and everyone defines it from his point of view and with regard to their capacity. Moreover some poets, authors, scientists, and philosophers have presented their perception of love, each of which in its universality and in comparison to each other has portrait different aspects of love. In this regard Roozbahan Begholi, known as “Sheikh of Shattah” and “Shattah of Fars” and the head of all Roozbahans, has also defined love from the viewpoint of Persian literature and mysticism; and his viewpoint is related to his purpose and is proportionate to express his mystical experiences, ethical concepts, different didactic issues, and finally to express secrets of love and its delight. At the present research we present summary of viewpoints related to sheikh of Shattah about love and its kinds, description, definition, and generally the position of love, then we study and analyze it.
Machine summary:
در اين ميان روزبهان بقلي معروف به «شيخ شطاح» و «شطاح فـارس» و سرسلسـلۀ روزبهانيان، در عرصه عرفان و ادب فارسي نيز به تعريف و توصيف عشق پرداختـه اسـت کـه ديدگاه او متناسب با مقصـود مـورد نظـر خـود و بيـان تجربيـات عرفـاني، مفـاهيم اخلاقـي، موضوعات مختلف حکمي و تعليمي و در نهايت براي بيان رموز عشق و شور و شوق عاشقانه قابل تأمل و بررسي اسـت .
(سوره احزاب،آيه ٢٣) انواع عشق مفهوم «عشق » هم چون مفهوم «هستي» بديهي است و قابل تعريف نيست ، در کل ميتـوان گفت عشق لذت شديد بردن يک انسان از چيزي به شکل و شمايل لطيف و اوصاف پسنديده و تناسب اعضا و ترکيب زيبايش ميباشد و به عبارت روشن تر، عشق يک سنت الهي اسـت و انسان به حکم اين که در دايره امکان قرار دارد و احساس نقص در وجود خويش ميکند، بـه رفع نقص و تمرکز کمالات در وجود، همت ميگمارد و چون شيفته خير و کمال مطلق است ، گاهي از عشق حقيقي ـ که عشق به ذات پاک خداوند است ـ به عشق هاي ظاهري دل ميبندد و با قوه تخيل خويش محبوب حقيقي را ـ که از حد و حصر زماني و مکاني منزه اسـت ـ در لباس طبيعت ، به نمايش ميگذارد و به طور طبيعي کمال محدود و محصور را به جاي زيبـايي و کمال صرف براي خود ميآرايد که از آن به عشق مجازي تعبير ميکنند.