Abstract:
زمینه: توجه به شادکامی و خلاقیت و بررسی تاثیر آن بر جنبه های گوناگون زندگی افراد یکی از اهداف و وظایف دولتی است؛ که یکی ابزارهای تحقق این مهم، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است.
هدف: این پژوهش به منظور تعیین میزان اهمیت به شادکامی و خلافیت در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش انجام شد.
روش: پژوهش به روش توصیفی از نوع تحلیل محتوا (کمی و کیفی) انجام شد. جامعه آماری، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390) است، که در هشت فصل در 63 صفحه در سال 1397بررسی شد و کل جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش درروش تحلیل محتوا به کمک نرم افزار وسیاهه وارسی محقق ساخته است. شادکامی در این مقاله بر اساس نظریه جدید بهزیستی (پرما) و مفاهیم شادکامی و خوشکوفایی که توسط سلیگمن(2011) مطرح شده است؛ مورد بررسی قرار گرفت (13 مولفه اصلی و 19 مولفه فرعی)، مراحل خلاقیت نیز، بر اساس تقسیم بندی والاس(1926) در چهار مرحله: 1- آمادگی، 2- نهفتگی، 3- الهام و 4- تحقق؛ مورد بررسی قرار گرفت.روایی پژوهش توسط پنج تن از متخصصان مرتبط مورد تایید قرار گرفت. به منظور تعیین پایایی پژوهش، فصل سه سند توسط یک متخصص روانشناسی مجددا کدگذاری شد و ضریب پایایی اسکات در بعد متن برابر با 0/83بدست آمد، که مورد تایید است.
یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روشهای توصیفی و تحلیلی استفاده شد،جهت سازماندهی و کمک به تحلیل دادهها از نرمافزار MAXQDAاستفاده ش دو پس از تعیین فراوانی شاخص ها، روش "آنتروپی شانون" مورد استفاده قرار گرفت.در مورد خلاقیت، بیشترین مقدار با اطلاعلاتی مربوط به مرحله تحقق (0/259) و بیشترین مقدار ضریب اهمیت مربوط به مرحله الهام (0/272) است. در خصوص مولفه های شادکامی، میزان بار اطلاعاتی مولفه بهبودپذیری فردی (0/192)، خوشبینی علمی (0/166) و روابط مثبت در بخش سازمانی (ملی) (0/128)، به ترتیب بیشترین مقدار و کمترین مقدار نیز مربوط به مولفه های معنا و هدف در بعد فردی (0/017 ) و روابط مثبت ( 0/020) است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش میتوان گفت به مراحل خلاقیت در سند توجه چندانی نشده است، همچنین به مولفه های شادکامی نیز به میزان یکسانی توجه نشده است؛ لذا می بایست در بازنگری های بعدی سند به مولفه های دیگر شادکامی نیز پرداخته شود و برنامه ریزان آموزشی بر این اساس اقدام نمایند.
Machine summary:
خلاقیت، شادکامی، روانشناسی مثبتگرا، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش پیشگفتار برای سالیان طولانی روانشناسان بر جنبههای مرضی کارکردی و رفتاری بشر پرداخته و از ویژگیهای مثبت تا حدودی غفلت ورزیده بودند؛ اما به تازگی جنبشی در این زمینه به وجود آمده که در آن بر مؤلفههای مثبت با هدف رشد و توسعه فردی، سازمانی و اجتماعی توجه نموده است(لوتانس و جنسن 1 ، 2002).
همچنین پرما به منظور توسعه برنامه Damasio Aspinwall & Staudinger Lee & Graham well-beig PERMA(Positive Emotion, Engagement, Relation Ships, Meaning, Achievement) کمک به افراد برای ایجاد ابزارهای شناختی و هیجانی جدید استفاده شده است.
Lee &Loke با توجه به اینکه بخش بزرگی از جامعه را کودکان و دانشآموزان در کشور تشکیل میدهند و توجه به نیازهای مختلف آنها از اصول و وظایف دولتی است؛ که یکی ابزارهای تحقق این مهم، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است، بنابراین در راستا این پژوهش به منظور تعیین میزان اهمیت به شادکامی و خلافیت در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش انجام شده است و قصد دارد بررسی نماید که: در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تا چه اندازه به شادکامی و خلاقیت پرداخته شده است؟ روش پژوهش پژوهش حاضر به روش توصیفی از نوع تحلیل محتوا 1 (کمی و کیفی) انجام شد.
شایان توجه است که مؤلفههای: هیجان مثبت، مجذوبیت، علاقه، عزت نفس، خود تعیینگری، عزت نفس، دستاورد، بهزیستی و شکوفایی، با توجه به اینکه به تنهایی مورد بررسی قرار گرفتهاند، دارای بار اطلاعاتی نیستند؛ اما دارای بیشترین میزان ضریب اهمیت با مقدار 034/0 هستند.