Abstract:
معناشناسی شناختی معنا را با تکیه بر شناخت یعنی پردازش اطلاعات در مغز انسان بررسی میکند. در معناشناسی شناختی تمام مفاهیم زبانی مقولهبندی میشوند. یکی از مباحث مهم زبانی که با تکیه بر معناشناسی شناختی مطالعه میشود، مبحث حروف عطف در زبان عربی و بهویژه در قرآن کریم است.در معناشناسی شناختی واژهها بهویژه حروف عطف معنای اصلی و سرنمونی دارند که این مفهوم سرنمونی در مفاهیم فرعی حرف نیز مشاهده میشود؛ بر این اساس، بسیاری از معانی فرعی که برای حروف مطرح میشود، بهگونهای با معنای سرنمونی گره میخورد و شبکه معنایی شکل میگیرد. پس علت کاربرد حرفی خاص در سخن بهویژه در متون قرآنی باتوجه به موقعیت مفهومسازی میشود. حرف «ثمّ» از حروف پرکاربرد در میان حروف عطف عربی است که 338 مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است. در این مقاله با کمک روش توصیفیتحلیلی و با تکیه بر شبکۀ شعاعی مفهوم «ثمّ» بدین نتیجه دست یافته شده که معنای سرنمونی «ثمّ» در قرآن کریم، همان فاصله میان معطوف و معطوفعلیه و معانی فرعی آن شامل ترتیب زمانی فاصلهدار، رابطۀ صعودی میان دو رخداد همجنس، رابطۀ نزولی میان دو رخداد همجنس و تناسبنداشتن این دو است.
Machine summary:
در این مقاله با کمک روش توصیفیتحلیلی و با تکیه بر شبکۀ شعاعی مفهوم «ثمّ» بدین نتیجه دست یافته شده که معنای سرنمونی «ثمّ» در قرآن کریم، همان فاصله میان معطوف و معطوفعلیه و معانی فرعی آن شامل ترتیب زمانی فاصلهدار، رابطۀ صعودی میان دو رخداد همجنس، رابطۀ نزولی میان دو رخداد همجنس و تناسبنداشتن این دو است.
در این پژوهش با کمک معناشناسی شناختی تقسیمبندی دیگری برای معانی فرعی «ثمّ» ارائه شده است و با تکیه بر مقولات معناشناسی شناختی معانی اصلی و فرعی حرف «ثمّ» در منابع نحوی و تفسیری نقد و بررسی میشود و به سؤالات زیر پاسخ داده میشود: أ: معنای سرنمونی «ثمّ» براساس رویکرد معناشناسی شناختی چیست؟ ب: شبکه معنایی حرف «ثمّ» در قرآن کریم با توجه به مقوله معناشناسی شناسی چگونه است؟ ج: اصلیترین مفهوم در پیوند معانی شعاعی «ثمّ» کدام است؟ پیشینۀ پژوهش معانی مختلف «ثمّ» در کتابهای نحوی و زبانشناسی بارها بررسی شده است؛ اما تاکنون پژوهشی نوشته نشده است که در آن معانی «ثم» از بعد معناشناسی شناختی مطالعه شود.
با بررسی نظر دانشمندان نحو دریافته میشود گروهی اولین و اصلیترین دلالت «ثُمّ» را تراخی یا فاصلۀ زمانی میدانند (رک زجاج، 1988، ج1، ص 105 و ابنجنی، 2010، ص25 و استرآبادی، 1996، ج4، ص389) و گروهی دیگر نیز با مقایسه میان «فاء» و «ثمّ» مفهوم «ترتیب» را چون معنای مشترک آن دو ذکر کردهاند و معنای «تراخی» یا «فاصلۀ زمانی» را بهمثابۀ معنای خاص «ثمّ» معرفی کرده که آن را از بقیۀ حروف عطف متمایز کردهاند (رک مبرد، 1994، ص148 و زمخشری، 1993، ص129 و ابنالحاجب، 1431، ص53 و ابنمالک، بیتا، ص36).
بنابراین ابنهشام سه معنای مستقل برای «ثمّ» بیان کرده است، حال آنکه ازنظر نویسندگان این پژوهش تشریک و ترتیب میان دیگر حروف عطف مانند «واو» و «فاء» مشترک است و دلالت اصلی «ثمّ» فاصله زمانی یا همان تراخی است.