Abstract:
هوگو مانستربرگ در سال ۱۹۱۶ بهعنوان نخستین نظریهپرداز فیلم بر مبنای فلسفه ایدهآلیستی کانت به تجزیه و تحلیل هنر نوپدیدار سینما مبادرت ورزیده است. بسیاری از تحلیلگرانی که پس از وی به تحلیل و واکاوی نظریة فیلم وی «فتو پلی: بررسی روانشناسی و زیباییشناسی فیلم» پرداختهاند، بر این اعتقاد بودهاند که مانستربرگ علت مادی یا مادة خام سینما را «ذهن» تلقی میکند. بنای این نوشتار بر آن است که ثابت کند، مانستربرگ همچون نظریهپردازان نئورالیست مادة خام سینما را واقعیت میداند، اما به این علت نظریة خود را مبتنی بر ادراک استعلایی کانت استوار کرده است و اعتقاد بر القای وحدت کامل به شیء دیداری را بر پرده سینما از طریق غلبه بر واقعیت بیرونی و اعطای شاکله درونی به شیء بر قاعده ساختارهای پیشینی فاهمه قرار داده است، سینما را چونان «فرایند ذهنی»، هنر نمایش «ذهنیت» بازشناسی میکند. پس برخلاف نظر عمده شارحان وی، مانستربرگ علت مادی یا مادة خام سینما را «ذهن» تلقی نمیکند، اینکه وی سینما را هنر ذهن باز میشناسد معطوف به کارکردهای سینما متناظر با تجربة ادراکی و سایر کنشهای ذهنی است. روش تحقیق در این نوشتار برمبنای پژوهش کتابخانهای و تحلیلی ـ توصیفی است.
Machine summary:
بنای این نوشتار بر آن است که ثابت کند، مانستربرگ همچون نظریهپردازان نئورالیست مادة خام سینما را واقعیت میداند، اما به این علت نظریة خود را مبتنی بر ادراک استعلایی کانت استوار کرده است و اعتقاد بر القای وحدت کامل به شیء دیداری را بر پرده سینما از طریق غلبه بر واقعیت بیرونی و اعطای شاکله درونی به شیء بر قاعده ساختارهای پیشینی فاهمه قرار داده است، سینما را چونان «فرایند ذهنی»، هنر نمایش «ذهنیت» بازشناسی میکند.
سینما: مادۀخام«ذهن»؛ یا سینما هنر ذهن بهمثابه کنش ادراکی اکنون پس از مرور فشردهای بر اثر نظریهپردازانة مانستربرگ «فتوپلی: یک بررسی روانشناسانه» که در دو بخش به طرح نظریات روانشناختی و زیباییشناختی در سینما پرداخته و تلویحا دیدگاههای کانت در حوزه ادراک استعلایی(نقد عقل نظری) و غایتمندی بدون غایت (نقد قوه داوری) او را در سپهر ساختار سینمایی سامان بخشیده است، به پرسش ابتدایی از شارحان و مفسران نظریه مانستربرگ باز میگردیم: آیا بهراستی از منظر مانستربرگ،ذهن ماده خام یا علت مادی سینماست و تنها سینما هنر ذهن است به مثابه کنش ادراکی؟یعنی آنچیزی که سینما را قادر میسازد، واقعیت را به اثر هنری و زیباشناختی ارتقاء دهد و تقلید محض از واقعیت را به تغییر کنشمند از واقعیت منزلت بخشد.
۲. نظریه مانستربرگ مبتنی بر ادراک استعلایی کانت، القای وحدت کامل به شیء دیداری بر پرده سینما، از طریق غلبه بر واقعیت بیرونی و اعطای شکل درونی به شیء، در تطابق تصویر فتوپلی و ساختارهای پیشینی ذهن است.