Abstract:
در نوشته حاضر با بررسی مبانی تولید علم دینی که همان مبانی اندیشه اسامی است،
روشن می شود حکمت نظری مقدمه حکمت عملی است. فلسفه حقوق نیز شاخه ای از
معارف حکمت عملی می باشد که مبتنی بر فلسفه اخلاق است و خود مبنایی است برای
سایر شاخه های حکمت عملی همچون فلسفه اقتصاد و فلسفه سیاست. فلسفه حقوق تعریف
می شود به دانشی که درباره اصول و کلیات مربوط به مقررات حاکم بر روابط اجتماعی
بحث می کند. در ادامه، چیستی ماهیت فلسفه حقوق اسامی و تفاوتهای آن با فلسفه حقوق
غرب به اختصار تبیین می گردد.
Machine summary:
فلســفۀ حقــوق نیــز شــاخه ای از معــارف حکمــت عملــی میباشــد کــه مبتنــی بــر فلســفۀ اخــلاق اســت و خــود مبنایــی اســت بــرای سـایر شـاخه های حکمـت عملـی هم چـون فلسـفۀ اقتصـاد و فلسـفۀ سیاسـت .
مهم تریـن عنوان هایـی کـه در کتاب هـای مختلـف به عنـوان مباحـث مبنایـی بحـث و بررسـی میشـوند، از ایـن قرارنـد: توحید(خداشناسـی)، عـدل ، نبـوت ، امامت ، معـاد، وحی(قرآن شناسـی)، معرفت شناســی، هستیشناســی، روش شناســی، روش ، انسان شناســی، جامعه شناســی، فلســفۀ اخـلاق ، فلسـفۀ حقـوق ، فلسـفۀ سیاسـت ، فلسـفۀ اقتصـاد.
اساســاً میتــوان گفــت کــه بحــث هستیشناســی معنـای عامـی دارد کـه همـان «توضیـح ماهیـت وجـودی واقعیـت » اسـت (ایمـان ، ١٣٩١، ص ٤٥) و علیالقاعـده بایـد شـامل تبییـن ماهیـت همـۀ حقایـق باشـد، ولـی در پارادایم هـای علمـی غربـی ایــن لفــظ انصــراف پیــدا کــرده اســت بــه «توضیــح ماهیــت وجــودی واقعیــت اجتماعــی» کــه میتوانیــم از آن بــه «جامعه شناســی» یــاد کنیــم .
فعالیت هــای اجتماعــی، بخشــی از فعالیت هــای اختیــاری انســان اســت لــذا هــدف حقــوق کــه تأمیـن مصالـح اجتماعـی زندگـی دنیاسـت ، مقدمـه ای بـرای هـدف اخـلاق کـه قـرب بـه خداوند اســت به شــمار مــیرود.
برخـی از تفاوت هـای مبانــی اندیشــۀ اجتهــادی بــا مبانــی اندیشــۀ غربــی در بحــث حقــوق را میتــوان چنیــن خلاصــه کـرد؛ در اسـلام ، قانون گـذاری بـا توجـه بـه زندگـی فردیاجتماعـی و ملاحظـات اخلاقـی (فقـه ) صـورت میپذیـرد، امـا در اندیشـۀ غـرب ، قانون گـذاری بـا توجـه صـرف بـه زندگـی اجتماعـی و مسـتقل از اخـلاق (حقـوق ) اسـت .