Abstract:
سلطان محمود غزنوی که از پادشاهان مقتدر عهد غزنوی است، جایگاه ویژهای در ادب پارسی دارد. وی، مانند هر پادشاه و حاکم دیگر، توأم با زمامداری خویش مورد مدح و ستایش قرار گرفته و بخشی از این فرآیند در قالب اشعار مدحی و همچنین در تواریخ تألیف شده در عهد غزنوی ثبت گردیده است. علاوهبراین، تصویری خاص و منحصربهفرد نیز از وی در ادب پارسی قابل ملاحظه است که در مورد دیگر زمامداران ترسیم نگردیده است و آن معرّفی او بهعنوان نماد راستین عشقورزی است که در متون عرفانی با نگرشی متمایز و ممتاز بیان گردیده است. در شعر عطّار، محمود غزنوی با سیمایی منحصربهفرد معرّفی میشود. سیمای محمود، علاوهبر موارد مذکور، بیانگر شاهی آرمانی و متعالی است. شاه آرمانی، یکی از نظریههای مطرح و عام در ادب و اندیشة ایرانی است. قدمت این اندیشه فراتر از آن است که بتوان تاریخ مشخّصی را برای شکلگیری آن بیان کرد. در اندیشة عطّار، مسئلة شاه آرمانی با شخصیّت تاریخی محمود غزنوی تلفیق گردیده است. این رویه، تحت تأثیر شرایط نابسامان اجتماعی و عدم کفایت شاهان زمانه صورت گرفته است که منجر به تحلیل رفتن علم، ادبیّات و فرهنگ شده است. این پژوهش به شیوة تحلیلی- توصیفی ، برمبنای نظریة جامعهشناسی ادبی است و با استقاده از روش کتابخانهای- اسنادی صورت میپذیرد.
Machine summary:
(زرین کوب ، ۱۳۸۶، ص ۲۵) شــکر ایــزد را کــه دربــاری نــیم بســـتة هـــر ناســـزاواری نـــیم (عطار، ۱۳۸۹، ص ۴۴۰) همان گونه که عرفا بی نیازی خود را نسبت به متاع دنیوی و بالطبع قـدرت و ثـروت حکما ابراز داشته اند، عطار نیز به پیروی از سایر عرفا، بـی نیـازی خـود را متـذکر شـده است : بحمــد الله کــه در دیــن بــالغم مــن بــه دنیــا از همــه کــس فــارغم مــن هر آن چیزی که باید بیش از آن هسـت چـرا یـازم بـه سـوی ایـن و آن دسـت (عطار، ۱۳۸۸، ص ۳۹۹) البته در آثار عطار، نگرشی خاص در مورد سلطان محمود غزنوی ملاحظه می شـود که تا حدودی تردیدآمیز می نماید.
بخشی از آثار که توأم با حکومت غزنویـان تـألیف گردیـده اسـت و یـا ضمن اشاره به رویدادها و فعالیت های این سلسله بدان اشـاره شـده اسـت ، شخصـیت تاریخی سلطان محمود را به عنوان شاهی شجاع و فاتح معرفی می کند: ابوالقاســـم آن شـــهریار دلیـــر کجا گور بسـتاند از چنـگ شـیر جهــان دار محمــود کانــدر نبــرد سـر سرکشـان انـدر آرد بـه گـرد جهان تا جهان باشـد او شـاه بـاد بلنــد اختــرش افســر مــاه بــاد (فردوسی ، ۱۳۸۷، ص ۸۶) محمــود کفــی کــه سیســتانت محکــوم چــو سیســجان بیــنم فــتح تــو بــه ســومنات یــابم غـــزو تـــو بـــه مولتـــان بیـــنم ( خاقانی ، ۱۳۸۵، ص ۳۹۲) در بخشی دیگر که صرفا در متون عرفانی ملاحظه می گردد، محمود غزنـوی ، نمـاد عاشق راستینی است که به معشوق خود، یعنی ایاز عشق می ورزد.