Abstract:
تصویر و توصیف سیمای معشوق، از مهمترین موضوعهای مطرحشده در شعر فارسی و شعر عامیانه است. تصاویر و توصیفات، هم به ترسیم عینی پیکر معشوق کمک میکنند و هم نگرش شاعر و نگرش کلی جامعه و فرهنگی را که شاعر در آن زیسته است، نشان می دهند. هدف از این پژوهش، بررسی تصاویر و توصیفات پیکر معشوق در اشعار عامیانه بختیاری و مقایسه آن با تصویر معشوق در شعر فارسی است تا نشان داده شود در اشعار عامیانه بختیاری، از چه عناصری برای توصیف پیکر معشوق استفاده و چه صفتهایی برجسته شده است و تفاوت و تشابهات با شعر فارسی در این زمینه در چیست. نتایج پژوهش نشان میدهد در اشعار عامیانه بختیاری، تصاویر بیشتر از نوع تشبیه (حسی به حسی، مفرد به مفرد و مفصل) و مشبهبهها اسم نوع و اسم خاص هستند. سرایندگان از آنجا که بیشتر در پی ملموس و مجسم کردن پیکر معشوقاند، از این نوع تشبیهات استفاده کردهاند که در آنها مدلول به مصداق نزدیکتر میشود. زندگی بختیاری ها مبتنی بر کوچنشینی و در مرتبه بعد، کشاورزی است و برای انجام این امور، به آسمان و صور فلکی توجه بسیار میشود، لذا برای تصویرسازی نیز بیشتر از این عناصر استفاده شده و بدین سبب، رنگ اقلیمی تصاویر بسیار پررنگ است. در مقایسه با شعر فارسی نیز تفاوتها و تشابهاتی دیده میشود که تشابهات بیشتر در زمینه توصیفات و تفاوتها در زمینه تصویرسازیهاست
Machine summary:
دندان (دندون :ndendu) در شعر فارسي معمولا دندان معشوق از حيث سفيدي و منظم بودن بيشتر وصف شده ؛ چنان که فخرالدين اسعد گرگاني دندان را به مرواريد و فردوسي به سيم و سنايي به حرف سين تشبيه کرده است : تنش سيم است لـب يـاقوت نـاب اسـت همـــان دنـــدان او در خوشـــاب اســـت (فخرالدين اسعد گرگاني، ١٣٤٩: ٤٣) همــه دختــران شــاد و خنــدان شــدند گشـــاده رخ و ســـيم دنـــدان شـــدند (فردوسي، ١٣٨٤: ١٤٠) خود سنايي او بود چون بنگري زيرا بر اوست لب چو با قامت الف ابرو چو نون دندان چو سين (سنايي، ١٣٧٥: ٤٨٠) در اشعار عاميانۀ بختياري نيز دندان معشوق علاوه بر سفيد بودن ، کوچک بايد باشد که براي نشان دادن اين دو صفت ، دندان را از نظر ريزي به برنج (تشبيه مجمل ) و از جنبۀ سفيدي به مرواريد (تشبيه بليغ ) تشبيه کرده اند: دنـدونات ملـث بـرنج ، پهـلات کمنــدي تش ناها مـين دلـم تهکـا کلـه قنـدي٣٠ لــو حقيــق دنــدو بســد مــيلم عنابــه تيــه کــال ابــرو کــج دل ســيت کوابــه (آسمند، ١٣٨٠ :٤٥) dendūnāt melse berenj pahlāt kamandi/ taš nāhā mine delom tehkā kale qandi// lav haqiq dendūn besed milom enābe/ tiye kāl abrū kaj del sit kavābe.