Abstract:
این مقاله که به شیوة توصیفی تحلیلی انجام شده است، به واکاوی برخی آثار فاضل السامرایی بر اساس نظریة نظم خواهد پرداخت و نشانههای کاربست این نظریه در آثار سامرایی را تبیین خواهد نمود. فاضل السامرایی زبانشناس و نحوی برجستة معاصر میباشد که با ارائه دیدگاههای نوین پیرامون زبانشناسی و علم نحو، خدمات شایانی به حوزه مطالعات قرآنی ارائه نموده است. وی کلیه مباحث زبانشناسی و نحوی را با استشهاد به آیات شریفه قرآن کریم، معنایابی کرده و ظرافتها و لطافتهای تعابیر قرآنی و بهرگیری قرآن از ظرفیتهای تعبیری زبان عربی را به خوبی اثبات نموده است. نویسندگان بر این باورند که او در تألیف آثار ارزنده خود، از نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی متأثر بوده است و ردپای نظریه نظم جرجانی، در اغلب آثارش به چشم میخورد. بررسیها نشان میدهد که سامرایی همانند جرجانی سهم ویژهای برای نحو در بلاغت کلام قائل شده است. با وجود اینکه او متأثر از نظریة نظم است؛ ولی آراء و دیدگاههای متنوعتری در مسائل مختلف ارائه داده که نشانگر جزئینگری بیشتر وی در حوزه مسائل نحوی میباشد. او علاوهبر بسط بیشتر موضوع، به سوی نحو مدرن و پیشرفته حرکت کرده و به واسطه سادهسازی مسائل نحوی و به عبارتی: «نقد نحو»، بسیاری از پیچیدگیهای نحو و قواعد خشک حاکم بر آن را کنار زده است؛ از این رو میتوان ادعا کرد که وی در این زمینه از جرجانی نیز پیشی گرفته و با ارائه دقیق، کامل و همهجانبة موضوعات نحوی و شواهد بسیاری که ارائه میدهد، معنایابی نحو را حتی گستردهتر از جرجانی انجام داده است.
This descriptive-analytical study analyzed a number of Fadhil al-Samarrai’s works based on construction theory and explained the signs of the application this theory in his works. Fadhil al-Samarrai is a prominent contemporary grammarian and syntactician whose novel viewpoints on linguistics in general and on syntax in particular have made considerable contributions to Qur'anic studies. He has interpreted all linguistic and syntactic issues citing the noble ayahs of the Holy Qur'an and proved the nuances of Qur'anic expressions and the use of expressive capacity of Arabic language in the Qur'an. The authors believe that in his valuable works, Fadhil al-Samarrai has been influenced by Abdolghher Jorjani’s construction theory, and traces of this theory can be seen in most of his writings. Studies have shown that Samarrai, like Jorjani, has assigned a special role to syntax in rhetoric. Although he is influenced by the construction theory, he has offered numerous other perspectives regarding various issues, which shows his more meticulous attention to syntax. In addition to expanding more on a given topic, he has moved toward modern and advanced syntax and by means of simplifying syntactic issues or in other words, through “criticism of syntax”, he has put many complexities and rigid rules of syntax aside. Therefore, it can be claimed that he outstands Jorjani in this respect, performing syntactic identification of meaning even more comprehensively than what Jorjani did through exact, complete and all-inclusive explanation of syntactic issues and by provision of plenty of evidence. <br /> <br /> <br />
Machine summary:
جرجانی، فصاحت را در نظم ناشی از چینش اجزای کلام میداند که اجزای کلام نیز همان مقوله های نحوی هستند؛ بنابراین «آنچه جرجانی در نظریۀ خود بر آن تأکید ورزیده است ، بررسی معناگرایانۀ نحو و بنوعی تحلیل گفتمانی دستور زبان متن است که در مطالعات زبانی و ادبی، امروزه فراوان از آن نام برده میشود»(بهرام پور، ١٣٧٨: ٨).
ضرورت تحقیق با نظر به اینکه نظریه نظم جرجانی و نیز آثار فاضل صالح سامرایی با دقت و ژرف نگری، جزئیات تراکیب نحوی قرآن را بررسی کرده اند، هرگونه امعان نظر و کند و کاو در این آثار میتواند در فهم و تفسیر آیات شریفه قرآن کریم ، امدادگر باشد.
همچنین تأثیرپذیری معاصرین از دیدگاه عبدالقاهر جرجانی که نشان از برجستگی آراء او در حوزه بلاغت دارد، به تبیین بیش تری نیاز دارد تا از این طریق ارزش و اهمیت و ژرفای مضمونی این نظریه آشکارتر گردد؛ چراکه امروزه غالبا دیدگاه های نقدی و زبان شناسی معاصر غرب در کانون توجه بوده است ، حال آنکه این دیدگاه ها، گاهی همان شکل به روز شده و کاربردی ابزارهای سنتی است ؛ از این رو، بررسی ردپای نظریه نظم عبدالقاهر در آراء و آثار معاصران ، میتواند در حفظ و حراست از این میراث گرانسنگ بسیار کارآمد باشد.
وی پس از ترجمه کتاب ، فصل سوم پژوهش خود را به نقد و بررسی برخی مطالب این کتاب ؛ همچون : تعبیر قرآنی، ذکر و حذف ، تقدیم و تأخیر، تشابه و اختلاف و تأکید در قرآن اختصاص داده است و در نهایت به تفاوت کار سامرایی با دیگر کتب علوم قرآنی و مزیت آثار سامرایی و نیز به مقایسه آراء او با الاتقان سیوطی و البرهان زرکشی و تفسیر کشاف زمخشری و تفسیر امام فخر رازی پرداخته است .