Abstract:
فضای سیاسی- اجتماعی جهان همواره فضایی پیچیده بوده و این پیچیدگی در دهههای گذشته بیشازپیش، ذهن تحلیلگران را به خود مشغول کرده است. ویژگی غالب فضای سیاسی- اجتماعی و بحرانهای دو دهه اخیر «بازیگردانی قدرتهای فرا منطقهای»، «تضاد منافع کشورها و رقابتهای ژئوپلیتیکی میان آنها»، «ائتلافهای گذرا و ناپایدار»، «شرایط مهیای زایش گروههای بحرانساز» و «جریانسازی کشورهای مختلف» است. این خصلتها باعث شده رویدادهای سیاسی-اجتماعی به شکلی آشوبناک در امتداد خطوط ستیز و همکاری پیش روند. در این مقاله از روش «منظومه معنایی» بهره گرفته میشود و با در هم تنیدن مفهوم «اثر پروانهای» با نظریه «آشوب» جیمز روزنا و صورتبندی منظومه معنایی، سعی در آزمون فرض مقاله میشود. در پایان مقاله با در نظر گرفتن تحولات و شرایط سیاسی – اجتماعی جهان کنونی، پیشنهادهایی برای کمک به تجزیهوتحلیل بحرانهای موجود در فضای پیچیده سیاسی و پیشبینی شرایط آتی ارائه شده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است. در این راستا سعی شده است علاوه بر استفاده از منابع مکتوب، نظریههای پیچیدگی مانند آشوب، فراکتال که مختص علوم ریاضی است، خودمانایی و جاذبههای غریب و سازگاری پویا مبنای کار قرار گیرد. در این مقاله با توجه به نظریه آشوب، عواملی که بسته آشوبناکی فضای سیاسی- اجتماعی را فراهم کردند عواملی مانند انقلاب صنعتی، سوادآموزی، شهرنشینی، جابهجایی کانون مرجعیت و اقتدار، انقلاب مهارتها و افزایش شمار بازیگران بوده است.
Machine summary:
چگونگی بروز بحران های سیاسی – اجتماعی بر مبنای نظریه آشوب حسین کاظمیان ١ چکیده فضای سیاســی- اجتماعی جهان همــواره فضایی پیچیده بــوده و این پیچیدگی در دهه های گذشــته بیش ازپیش ، ذهن تحلیلگران را به خود مشــغول کرده اســت .
در پایان مقاله با در نظر گرفتن تحولات و شــرایط سیاسی – اجتماعی جهان کنونی، پیشنهادهایی برای کمک به تجزیه وتحلیل بحران های موجود در فضای پیچیده سیاســی و پیش بینی شرایط آتی ارائه شده است .
فرضیه پژوهش در پاســخ به این سؤال ، فرض بر این اســت که طبق نظریه آشوب ، عواملی مانند انقلاب صنعتی ، ســوادآموزی ، شهرنشینی ، جابه جایی کانون مرجعیت و اقتدار، انقلاب مهارت ها و افزایش شــمار بازیگران ، موجب بروز آشوب و بی نظمی می شوند و شکل گیری بحران های سیاسی - اجتماعی را فراهم می نمایند.
با برداشــتی غلط از ارضای تمایلات نفســانی به عنوان نمایش عملی کنترل فردی ، ثروت اندوزی این توهم را پیش می آورد که زندگی انســان تحت کنترل اســت ؛ اما در واقع ثروت اندوزی شرایطی را به وجود می آورد که تمایلات و لذایذ مادی و غرایز جنســی بر فرهنگ جامعه مســلط می شــود و انتخاب ، اعتبار اخلاقی خود را از دست می دهد و با توجه به بیداری سیاسی جهانی و نابرابری های اقتصادی - اجتماعی جمعی ، ظهور یک نظام اخلاقی جهانی یکپارچه را تحت الشــعاع قرار می دهد (همان : ٩٠).