Abstract:
اخلاق و زیباییشناسی همواره در مباحث فلسفه جایگاهی ویژه داشتهاند؛ معیار تشخیص و ارتباط آنها نیز از دغدغههای فیلسوفان بوده است. اغلب فیلسوفان معتقدند این معیار، توسط عقل تعیین میشود، اما هیوم در اینباره نظری جدید و بدیع آورده و معتقد است که آنها بر احساس و ذوق مبتنی بوده و از یک جنساند. از نظر او در اخلاق، هرآنچه به واسطة زیبایی و یا فایده، لذت به بار آورد، امری فضیلتمند به شمار میآید. فایدهمندی نیز گاهی بهطور مستقیم و گاهی نیز بهواسطه زیبایی و بهدلیل اینکه زیبا مینماید، لذت به وجود میآورد. همچنین زیبایی نیز بر اساس نظر هیوم، امری ذهنی و وابسته به لذت است؛ پس لذت و رنج مبنای ذوق برای تشخیص فضیلت و رذیلت اخلاقی و ارزش اثر هنری است. ما در اینمقاله ابتدا ارتباط اخلاق و زیباییشناسی را از چهار جنبه مختلف با یکدیگر مقایسه کرده؛ سپس با تکیه بر دیدگاه مفسران شاخص هیوم، نسبت زیبایی و اخلاق را در فلسفه او بررسی کرده و نهایتاً از این دیدگاه دفاع میکنیم که زیبایی از مولفههای مهم تبیین اخلاق در نظام فلسفی هیوم است، اما زیباییشناسی به طور کلی بر اخلاق تفوق ندارد؛ در نتیجه در این مقاله از «اصالت اخلاق» در مقابل «اصالت زیباییشناسی» دفاع شده است.
During the history of philosophy, morals and beauty, and finding a diagnostic criterion for them, was a very important problem for philosophers. Most of the philosophers maintained that such criterion rooted in reason, but Hume presented a noble idea and said that moral sense based on feeling and sentiment. Everything which through its utility or beauty, leads to pleaser is virtuous. Sometimes directly and sometimes through the beauty and appearing beautiful, the utility leads to pleaser. Also, according to Hume, beauty is a subjective thing measured by the criterion of the pleaser. Thus, pleaser and pain are the criteria of taste and sentiment to the diagnosis of virtue and vice, as well as, the beauty and value of art. <br />In this paper, after comparing and monitoring morals and beauty from four aspects, through brief surveying of certain commentators of Hume, we attempt to explain the relationship between beauty, utility, and pleaser. Finally, we assert that the beauty is very important components in Hume’s explain of Morals, but at the same time aesthetics has no superiority to morals; and thus, we defend the originality of morals to aesthetics.
Machine summary:
همچنين ما ميخواهيم نقش پررنگ و اهميت زيبايي را در فلسفه اخلاق هيوم نشان دهيم ؛ بنابراين با در نظر گرفتن عناصر اصلي فلسفه هيوم اين پرسش ها قابل طرح هستند که جايگاه لذت در اخلاق و زيباييشناسي به چه نحوي است ؟ نقش زيبايي در اين ميان ، به چه ميزان است ؟ سلطه فايده باوري در اخلاق هيوم تا چه اندازه است و آيا فايده باوري او کل زيباييشناسي و اخلاق او را تحت انقياد خود درآورده و در نتيجه هر حکم به زيبايي از مجراي سودمندي آن قابل حصول است ، يا اين که زيبايي فارغ از سود نيز ممکن است ؟ آيا براي ايجاد لذت ، واسطه اي وجود دارد يا نه ؟ حال براي روشن ساختن اين موضوع ابتدا، نمايي کلي و خلاصه از اخلاق و سپس زيباييشناسي او ارائه خواهيم داد و بعد از آن به کاوش و کنکاش در جنبه هاي مختلف ارتباط ميان آنها اقدام خواهيم نمود تا در اثبات فرضيه خويش توفيق يابيم .
هيوم به موسيقي و مجسمه سازي اشاره اي نکرده و گفته هايش در خصوص معماري نيز کم اهميت هستند (٧-٢٥٦ :٢٠٠٥ ,Jones) اما مطالبي در اين باب وجود دارد که ديدگاه هاي هيوم را بسيار برجسته کرده است چنانکه ميشل ميسون در سال ٢٠٠١ در مقاله اي مينويسد بيست سال پيش فيلسوفي نوشت که مقالۀ درباره معيار ذوق بسيار کمتر از ارزشش مورد توجه قرار گرفته ٩ و اينک بعد از بيست سال مقالات هيوم جايگاهي بسيار برجسته در زيباييشناسي فلسفي، بويژه در مبحث ارتباط ميان اخلاق و زيباييشناسي به خود اختصاص داده است (٥٩ :٢٠٠١ ,Mason).