Abstract:
زندگی شهری همواره با مشکلات متعددی از جمله حاشیهنشینی روبرو بوده است. این وضعیت به شکل فزایندهای منجر به عدم تحقق توسعه و نهادینهنشدن ابعاد مختلف آن، بهویژه توسعهی اجتماعی در بین حاشیهنشینان شده است. از اینرو، مطالعهی حاضر با هدف شناسایی شرایط «مداخلهگر»، «راهبردها» و «پیامدهای» عدم تحقق توسعهی اجتماعی در بین حاشیهنشینان پاکدشت انجام گرفته است. جامعهی مورد مطالعه، کلیهی ساکنان بالای 18 سال مناطق نهگانه شهر پاکدشت بودند. نمونهگیری به شیوهی «هدفمند و نظری» انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه بود که بعد از مصاحبه با 30 نفر و نیل به اشباع نظری، به تحلیل دادهها پرداخته شد. تحلیلها بر اساس سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفت. در کدگذاری محوری، پدیدهی محوریِ «تعلیق وجودی» استخراج شد. یافتهها نشان میدهد که شرایط مداخلهگر در فهم حاشیهنشینان «سستی منزلت اجتماعی، ذهنیت توسعه دولت محور، خشونت و نگاه حذفی و مسئولیتپذیری و تعلق اجتماعی پایین» هستند. راهبردهای اتخاذشده در برابر این شرایط «خودحاشیهسازی، حداکثرسازی منافع و تداومبخشی و زوال عاملیتگرایی» هستند که با پیامدهای همچون «گسست اجتماعی روانی و مرکزیت اقتصاد در زندگی اجتماعی همراه است که خود را به صورت شکلگیری منش عادتی و فاصلهگذاری شکننده با محیط و فهم تکبعدی از توسعه» نشان میدهند.
Urban life has always had many problems, including marginalizations. This situation has increasingly led to the lack of development and the lack of institutionalization of its various dimensions, particularly social development among the marginalizations. Therefore, this study aimed to identify the "interventionist", "strategies" and "consequences" of social development among Pakdasht marginalizations. The study population consisted of all residents over 18 years of age in the marginalizations of Pakdasht city. The sampling was done in a Purposeful and theoretical way. The data collection tool was an interview, which was conducted after interviewing 30 individuals and reaching theoretical saturation. The analyzes were based on three stages of open, axial and selective coding. In axial coding, the axial phenomenon of "existential suspension" was extracted. The findings show that the intervening conditions in understanding the suburbs are "social status weakness, state-centered development mentality, violence and elimination vision, and low social responsibility and belonging". The strategies adopted against these conditions are "self-sacrifice, maximization of benefits and continuity, and decline of functionalism," with consequences such as "psychosocial rupture and the centrality of economics in social life that shape themselves they show a fragile habit and distance from the environment and a one-dimensional understanding of development.
Machine summary:
«توسعه ی اجتماعی یک تغییر برنامه ریزی شده و جهت مند در یک سیستم اجتماعی بر اساس اصولی دموکراتیک است که میخواهد شرایطی را در جامعه به وجود آورد که برای توسعه ی بهینه ی مردمان آن جامعه سودمند هستند، این امر مردم را قادر میسازد تا نقش های اجتماعی و شخصی خود را در تطابق با منزلت مورد انتظار خود به جا آورند و در عین حال به بهروزی، رضایت و آرامش بیشتری در زندگی دست یابند» (٢٠٠٦:٣٤ ,Aspalter)، از این رو نهادینه شدن آن دارای پیامدهای مثبتی برای برونرفت از مسائل پیش رو و عدالت اجتماعی، به ویژه در بین حاشیه نشینان میباشد.
در واقع ، پرسش اصلی مطالعه ی حاضر این است که شرایط «مداخله - گر»، «راهبردها» و «پیامدهای » عدمتحقق توسعه ی اجتماعی در بین حاشیه نشینان شهر پاکدشت کدامند؟ پیشینه پژوهش مطالعات پیشین در مورد توسعه ی اجتماعی بر ابعاد مختلفی از جمله : زنان و مشارکت ( ,Thomas&Sinha ;١٩٧٩ ,Glicken ;١٩٨٧ ,Boland,١٩٨٥,Allen ;٢٠٠٩)، آموزش (٢٠٠٧ ,Graham &Bradshaw )، اجتماع محلی ( & Daley ;٢٠٠٩,Vlosky&Monroe ;١٩٧٨,Winter) و غیره تأکید داشته اند.
چارچوب مفهومی پژوهش محققان برای توصیف شیوه ی زندگی حاشیه نشینی از اصطلاحاتی متعددی استفاده میکنند که از جمله این اصطلاحات عبارتند از: حاشیه نشینی ( ,Eldering&Knorth ٢٠٠٧)؛ «جامعه ی کنار خیابان » (١٩٨٤ ,WilliamFoote Whyte)؛ «زاغه های امید» (١٩٩٠,Lloyd)؛ بیخانمانی (١٩٩٨,Baumann&Grigsby)؛ بیخانمان ها ( ,Abrams ١٩٩٩)؛ آلونک های امید و آلونک های یاس ١(١٩٦٢,Stokes)؛ اسکان غیر رسمی ( UN ٢٠٠٣ ,Habitate)؛ چشم های خیابانی (٢٠١٠ ,Perlman)؛ به حاشیه رانده شده (٢٠١٠,Perlman)؛ بیخانمانی (٢٠١٣ ,Melnitzer)؛ «نظم اجتماعی زاغه » (,Suttles ١٩٦٨)؛ آلونک نشین (٢٠٠١ ,Raeisdana)؛ حاشیه نشین (٢٠١٣,Naghdi)؛ زاغه ها و ناکجاآبادها (٢٠١٢,Naghdi&Zare)؛ سکونت گاههای غیر رسمی ( ,.